Saturday, February 18, 2006

علیه هیستری ضد فدایی


سی و پنجمین سالگرد حماسه سیاهکل، و تأسیس سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، نه فقط فرصتی برای بزرگداشت این نقطه عطف تاریخی، بلکه در عین حال فرصتی برای نفرت پراکنی دوستان دروغین مردم، و مخالفین هیستریک جریان فدایی فراهم آورد. عناصر کاسبکار، خود گنده بین و انفرادمنش، بی عمل و پر حرف، که طی دوره سلطه رژیم ساواک جز پراکندن ترهات پوچ، آنهم در خارج از کشور، اقدام دیگری از آنها سرنزد، امروز هم دروغ وتحریف و بغض و کینه جریانات راست افراطی را تحت پوشش چپ رادیکال، بر زبان می آورند. فدایی بمثابه پیشروترین نیروی سیاسی از مردم ایران، بار اصلی مبارزه با رژیم سلطنتی، همچنین بار اصلی تعرض سازمانیافته به مراکز حساس رژیم را در قیام بهمن بر دوش کشید؛ اگر کسی هنوز هم قادر به درک این حقیقت نیست، این دیگر مشکل خود اوست. در حالیکه مخالفان ابدی جریان فدایی، جرأت و شجاعت حداقلی از دخالت انقلابی در تمام آن سالهای سیاه را بخود ندادند؛ از آنجا که با تمام وجود به گذران امور یک روشنفکر بی عمل چسبیده، لذت بردن از عبارت پردازی را پیشه خود ساخته بودند. امروزه برخی از آنها در واقعیت ضعف و پراکنده گی در صفوف فدایی اغراق کرده، ادعاهای تحقیر کننده، ملال آور و فاقد ارزش علمی را با بدوی ترین لحن بیان و بی نزاکتی یک ضد کمونیست دو آتشه، بر زبان می آورند. روشن است چنین خصومت ورزی با تلاش بزرگ آگاه ترین شهروندان کشور، تنها نمایش انفعال و نفرت و ترس چنین عناصر خودستا، از فداکاری پیشروان و انقلابی گری توده های مردم است؛ باقی عبارت پردازیهای آنها نظیر همیشه، پند و اندرزهای کشیشان " چه باید کرد" ورق زده است، که مردم بی نیاز از آنها هستند. بزرگترین خدمت چنین ناصحانی به فداییان، ختم همین اندرزهای خسته کننده آنهاست. درهم ریختگی و " فروپاشیده گی" در صفوف کارشناسان خود خوانده تاریخ فدایی، بمراتب بیش از صفوف فداییان است.

اخیراً در این رابطه مقاله ای در یک سایت اینترنتی مربوط به پالتاک، برای چندمین بار طی ماههای اخیر، سرباز کردن کینه ها و بغض های فروخورده قدیمی علیه جریان فدایی را به نمایش گذاشته است. مقاله مزبور سخنرانی (درست یا نادرست) عباس توکل را بهانه قرار داده، بر زمینه تفکری نهیلیستی، مشتی ادعاهای تحریف شده پیرامون تاریخ فدایی( حتی عنوان فدایی!) را بهم بافته، با گستاخی یک سلطنت طلب افراطی، انقلابیون کمونیست را تحقیر کرده، به جانباختگان پیشگام فدایی لگد میزند. مقاله مورد بحث به شیوه ای تماماً غیر سیاسی و آشکارا ارتجاعی، نظریات تئوریک و دیدگاههای سیاسی سازمان فدایی را به چند صفحه "جزوه ناقص" و بی ارزش تنزل داده، آنها را به تمسخر میکشد. فداییان و هر مبارز سیاسی جدی از دوره گذشته، مطمئناً کمترین ارزشی برای چنین برخوردهای کینه توزانه ای علیه پیشروترین مبارزین دهه های 40 و 50 این کشور، قائل نخواهند گشت. چنین افرادی به جای تکثیر ادعاهای مبتذلی که از فرط تکرار، مبتذل تر شده است، بهتر بود اندکی از آنچه خود به عنوان یک جریان سیاسی انجام داده اند، سخن میگفتند؛ تا شاید برای مردم مستأصل ایران الگویی از دخالتگری انقلابی در شرایط کنونی شکل میگرفت. مگر جریان فدایی در دوره تسلط رژیم گذشته، در مقابل " کار سیاسی" آنها ایستاده، و مانع از رفتن آنها به " درون کارخانجات " میشد؟ انسان باید در کمون های اولیه و پول پوتیسم درجا بزند، اگر تصور کند، کار سیاسی یعنی اینکه یک سازمان کمونیستی باید دانشجو و شاعر و نویسنده و مهندس و دکتر و استاد دانشگاه را، به کارخانجات اعزام نماید تا کارگر شوند! (" ما از برنج خلق شده ایم"!، خیو سام، معاون پول پوت) و چون فداییان اساس کار انقلابی خود را بر چنین تصورات عصر حجری قرار ندادند، پس کار کمونیستی را نمی شناختند! حاصل کار آنهایی که چنین دیدگاههای بیگانه با کمونیسم را تبلیغ میکردند، چه بود و چه شد؟ چرا آنها از شدت بزدلی و چسبیدن چهاردست و پا به منافع شخصی خود، از دیواری که " موش" داشت، هزاران کیلومتر فاصله گرفته، در اروپا و آمریکا لم داده، حاضر به ریسک کردن و ایجاد یک تشکیلات انقلابی نمی شدند؟ چنین افرادی حتماً در دوره اخیر تا این حد رشد کرده و یاد گرفته اند، که آنها باید به خود زحمت داده، و شخصاً دست به عملی ساختن تئوری های ساخته خود میزدند. فداییانی که برای شکستن ابهت ساواک، نابودی فضای اختناق وایجاد فضای تنفس برای جنبشهای اجتماعی، خود را به آب و آتش میزدند، برای تحقق چنین تئوریهای بدوی، قدم به عرصه مبارزه نگذاشته بودند. از طرف دیگر و بویژه، چنین منتقدینی در سرتاپای ادعاهای بی پایه خود علیه فداییان، همواره سرکوب و ترور در رژیم های حاکم را از قلم انداخته، مخاطبین خود را فریب داده، حتی بطورغیر مستقیم نیروهای مبارز را مسئول دامن زدن به اختناق حاکم معرفی میکنند؛ از آنجا که هیچگونه تصور واقعی از زندگی و مبارزه در شرایط رژیمهای ترور در ایران ندارند. در دنیای ذهنی آنها، در ایران هم فضای مناسب کار علنی سیاسی حاکم بوده، اما فداییان آن را درک نکرده، به عملیات مسلحانه و " ماجراجویی " متوسل گشتند.

هم اینک 27 سال از سلطه شوم این رژیم پلید، در شرایط تضعیف فدایی و تقویت مخالفان آن گذشته است. خیل " سیاسی کاران " و انبوه نوابغ جنبش کمونیستی زحمت کشیده، یک حزب سیاسی انقلابی بزرگ و قابل اعتماد برای بخش پیشرو جامعه را به مردم نشان دهند؛ تا اینهمه چشمهای ملتمس به سوی پنتاگون و رامسفلد خیره نشوند. در این سالها مطمئناً دیگر جریان فدایی مزاحم کسی در" آگاه سازی" کارگران و تشکل آنان نبوده است. بوِیژه اینکه برای حذف و دور زدن جریان فدایی در" فرصت طلایی" زمین گیر شدن آن، بقدر کافی احزاب "طبقه کارگر" هم تشکیل شده اند؛ طوری که " انسان از فرط وفور در مضیقه می افتد". با اینحال سرنوشت اعتصاب اخیر کارگران شرکت واحد نشان داد، حاصل کار جریانهای "کارگری" در ایجاد یک سازمان کمونیستی تأثیرگذار، طی 27 سال، اندکی بیش از هیچ و پوچ بوده است. حاصل کار فداییان در کشاندن مردم به مبارزه و قیام مسلحانه، پایه ریزی جنبش نوین کمونیستی و ایجاد یک سازمان بزرگ اما، آنهم فقط طی 8 سال، دهها بار بیش از این بوده است.

بخش اعظم نقد تئوری و پراتیک سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در رژیم سابق، هرگز از کینه توزی و خصومت ورزی علیه دخالتگری انقلابی فداییان فراتر نرفت؛ از آنجا که فعالیت عملی فداییان، ادعاهای " سیاسی کاران" حرفه ای را بر ملا ساخته، آنها را ناچار به آشکار ساختن ماهیت منفعل و ترس مفرط خود از ایجاد یک تشکیلات مبارز در شرایط رژیم ساواک نمود. منتقدین پر کینه علیه فداییان، اگر روزی هزار بار هم از مرزبندی با حزب توده دم بزنند، در عمل اما کمترین تفاوتی با روحیات، عادات، انگیره ها، آرزوها، دلخوشیها و شیوه زندگی، یک توده ای ندارند. از این رو " نقد " چنین جریاناتی به فداییان همواره و مستقیماً، هم در تئوری و هم در پراتیک، از حزب توده و " نقد " ضد مارکسیستی آن به فداییان، سر در آورده است.
*** *** ***
damawand58@yahoo.com http://www.j-shoraii.blogspot.com/
اکبر تک دهقان، بیست و نهم بهمن 1384- هجدهم فوریه 2006
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
!زنده باد اول ماه مه 1385 در ایران
:اتحاد و بسیج نیرو
!علیه جنایات رژیم اسلامی
!علیه تبهکاریهای سرمایه داران
!علیه تجاوز امپریالیستی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ