Sunday, March 25, 2007

اطلاع به بازدید کننده گان

!خواننده گرامی

وبلاگهای " کاپیتال"، " دموکراسی اقتصادی" و " خود - آگاهی"، به روز شدند.

http://www.kapital.blogfa.com/post-24.aspx
http://www.nirouye-kar.blogfa.com/post-16.aspx http://khod-agahi.blogfa.com/post-5.aspx

Saturday, March 17, 2007

! بهاران خجسته باد




!سال نو 1386، سالی دیگر از رزم و امید و استواری، مبارک باد

بهاری دیگر آمد و مردم همچنان در حال کوبیدن بر دیوارهای این قلعه دروغ و ریاکاری، تباهی و مرگ و بیرحمی! بهاری دیگر آمد و ما همچنان در آرزوی شکوفایی " گل آزادی و نان و ترانه "!

باشد که نسل در حال رویش به این حقیقت آگاه گردد که گذشته گان، برای حق حیات و نابودی بربرمنشی حاکم جنگیدند و خود را به آتش کشیدند؛ اما برده گی پست ترین جانیان تاریخ سده های اخیر جهان را گردن نگذاشتند. بهاران خجسته باد!

---------------------
گروه وبلاگهای جمهوری شورایی، 26 اسفند 1385- 17 مارس 2007

Friday, March 16, 2007

شریک در شادی آزادی زرافشان

25 اسفند 1385- 16 مارس 2007

وکیل مدافع خانواده های قربانیان قتلهای زنجیره ای، عضو قدیمی و فعال کانون نویسنده گان ایران و از چهره های پرتلاش جنبش چپ، آقای ناصر زرافشان، از زندان رژیم ترور آزاد شد. آزادی او پس از گذشت بیش از 5 سال، مطمئنناً خبری خوش و بسیار امیدوارکننده برای مدافعین جنبشهای توده ای گسترش یابنده در ایران است.

ناصر زرافشان نه فقط شرایط غیرانسانی زندان، بلکه اقدامات ضددموکراتیک زندانیان وابسته به سلطنت طلبان را که چندین بار به قصد آسیب رساندن و حتی قتل او، دست به تهاجم علیه او زدند نیز باید تحمل میکرد. زندانیان راست افراطی وابسته به رژیم فاشیستی پهلوی، برخورد انسانی و دوستانه زندانیان چپ را مورد سوء استفاده قرار داده، دست به همدستی با عوامل جنایتکار رژیم اسلامی زده، شرایط زندان را برای کمونیستها، بویژه آقای زرافشان، به محیط ترور روزمره مبدل ساختند. اینکه افرادی از این جریان ضد مردمی، تصادفاً در اعتراضات دانشجویی 18 تیر سال 78 شرکت داشتند، دلیلی بر تبرئه آنان و ناگفته گذاردن اقدامات نفرت انگیزعلیه زندانیان سیاسی چپ نیست. امید که آقای زرافشان، بدون رعایت ملاحظات غیرضروری، و برای شفاف تر ساختن صف دوستان و دشمنان مردم، ماهیت و اقدامات ضدکمونیستی سلطنت طلبان علیه زندانیان چپ را روشن نماید.

آغاز سال جدید خورشیدی 1386
، با شدت گیری مبارزات معلمان، کارگران، زنان و دانشجویان همراه شده، زندانی سیاسی مورد اعتماد بخشهای پیشرو جامعه، ناصر زرافشان نیز، به میان مردم برمیگردد. جامعه به وحدت نیروهای مبارز و تشکیل یک جبهه نیرومند برای کار و آزادی نیاز داشته، راه دیگری بجز این قابل تصور نیست. حضور مبارز پیگیر ناصر زرافشان میتواند در تحقق این هدف سرنوشت ساز در شرایط کنونی، بسیار مؤثر واقع گردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Wednesday, March 14, 2007

! تجسم آگاهی بشریت پیشرو



23 اسفند 1385- 14 مارس 2007

روز چهاردهم مارس 2007، سالگرد درگذشت کارل مارکس، اندیشمند بزرگ، هومانیست برجسته و انقلابی آشتی ناپذیر، رهبر جنبش بین المللی کارگری و بنیانگذار سوسیالیسم علمی است. کسی که بحق، انسانیت و آگاهی در همه ابعاد آن را، اسیر در جهنم استثمار و برده گی سرمایه داری، مجسم ساخت. بشریت هرگز قادر به خلق چهره ای نظیر کارل مارکس نخواهد گشت.

کارل مارکس برای اولین بار، تئوری ماتریالیستی تکامل تاریخی را کشف نموده، آن را در شناخت جامعه سرمایه داری و مبارزه برای دگرگونی آن بکار بست. او بر نقش تولید نیازهای مادی انسان در شکل دادن به افکار و ایده ها، آگاه شده، سهم مذهب و اوهامات ارتجاعی را در حفظ شرایط انقیاد توده های زحمتکش، برملا کرد. مارکس بر جایگاه طبقه کارگر، بمثابه پیشروترین طبقه و موقعیت انحصاری آن در به پیش راندن تکامل اجتماعی پی برده، زندگی خود را وقف آگاهی و تشکل آن نمود. او با جمع بندی تجارب کمون پاریس، ضرورت برچیدن دولت بورژوایی، ایجاد دستگاه دولتی نوع کمون و مقابله تا به آخر علیه قدرت گیری مجدد طبقات سلطه گر را نتیجه گرفت. اثر دورانساز مارکس، کاپیتال، کارکرد اقتصاد سرمایه داری را در پنهانی ترین زوایای آن توضیح داده، ارزش اضافی حاصل از استثمار کارگران را، منبع همه ثروتهای جامعه مدرن اعلام نمود.

دوران پس از انتشار " مانیفست کمونیست" و " کاپیتال"، تماماً متأثر از کارل مارکس، آراء و افکار اوست. وقوع جنگهای جهانی امپریالیستی، انقلاب بزرگ اکتبر و تقسیم جهان به دو اردوگاه سوسیالیستی و سرمایه داری، صحت نظریات مارکس را بنحو درخشانی نمایان ساخت. فروپاشی شوروی وسلب و محدود شدن بخش بزرگی از حقوق اجتماعی مردم در جهان، نقش سوسیالیسم را در تثبیت دستاوردهای مبارزات کارگری، حتی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری، بر همگان آشکار نمود. سلطه بیرحمانه بازار برسرنوشت انسان، ممنوعیت و محدودیت وسیع فعالیتهای کمونیستی، جنگ صلیبی ضدکمونیستی افراطی، ترور روانی روزمره مدافعین کمونیسم و اخراج آنان از محیطهای کار، نقش جهان سوسیالیستی در حفظ شرایط شغلی توده های زحمتکش و ارزشهای انسانی را عریان کرد. در این میان، قدرت گیری دوباره مذهب و دسته جات ترور، درنده خویی ناسیونالیستی، جنگ افروزیها و جنایات قدرتهای امپریالیستی، تأکید حتی بمراتب بزرگتری، بر حقانیت اندیشه های زوال ناپذیر کارل مارکس گذاردند.
---------------------------

کارل مارکس: تولد، 5 مه 1818 در شهر تریر، ایالت راین لند فالز - آلمان
درگذشت، 14 مارس 1882 لندن

Monday, March 12, 2007

اطلاع به بازدید کننده گان


!بازدید کننده گرامی

وبلاگهای" کاپیتال " و " دموکراسی اقتصادی"، به روز شدند.
http://nirouye-kar.blogfa.com/post-15.aspx
http://kapital.blogfa.com/post-23.aspx

Thursday, March 08, 2007

درگذشت کمونیست پیگیر، پوران بازرگان


روزهای فرارسیدن 8 مارس 1385 و فعالیتهای وسیع زنان مبارز و معلمان کشور، با از دست دادن یکی از زنان پیشتاز در مبارزه انقلابی و از الگوهای پایداری در تاریخ جنبش کارگری- کمونیستی نوین ایران، همراه گردید. پوران بازرگان در سن 70 سالگی، پس از یک سال مقاومت در برابر مرگ، روز 6 مارس در تبعید و در عشق به مردم و سعادت آنها، با قلبی از باور عمیق به آزادی و سوسیالیسم درگذشت. یادش گرامی باد!
-------------------------
خواننده گرامی! این مطلب بطور کامل، در نشانی زیر، قابل دریافت است

Wednesday, March 07, 2007

* " راه که بیفتیم، ترسمان میریزد "


17 اسفند 1385- 8 مارس 2007

طی روزهای اخیر، تهران و شهرهای دیگر کشور، لحظاتی را بخود دیدند، که بدون تردید فضایی تازه از مبارزه و مقاومت را مجسم ساختند. در مقابل چشمان همگان، مردمی برمیخیزند و جامعه ای به سوی عرض اندام در برابر ماشین آدم کشی اسلامی، پیش میرود. این آن روزهایی هستند، که باید خوب به خاطر سپرد. چه کسی میتوانست، طی کمتر از 2 سال پس از برگزاری مراسمهای اول ماه سال 1384، تغییرات سیاسی به این میزان در کشور را، تصور کند؟ با همه این احوالات، جنبش توده ای در شرایط سلطه این رژیم ددمنش، هنوز در آغاز راه است.

امروزه حقایقی که تا چندی پیش به موضوعات بحثهای احزاب و فعالین سیاسی در داخل و خارج تعلق داشت، به اموری عادی مبدل شده است. این حقیقت، که برای تحقق این یا آن خواست، باید از محدوده خانواده، محل کار و محافل فامیلی بیرون آمد و جسورانه در برابر قدرت حاکم قد علم کرد. همه گیرشدن خود-آگاهی اعتماد به قدرت خود و توسل به ابتکارات مستقل، یک مرحله کامل از تکامل مبارزات توده ای را دربرگرفته، نمیتوان آن را دور زد. جامعه هنوز به زمان نیاز دارد، تا بطور کامل بر روی پای خود بایستد و بختک ترس و تحقیر شده گی و بی اعتمادی ناشی از کشتارهای دهه 60 را، از روی سینه خود بردارد. اما امروز میتوان با اطمینان اعلام کرد: مبارزه سازمانیافته در ایران، بتدریج به یک عادت تبدیل میشود و دیگر کاری از دست رژیم اسلامی و قدرتهای بین المللی ساخته نیست.

اعتراضات پی در پی کارگران، معلمان، دانشجویان و زنان در هفته ها و روزهای اخیر، نور امید به یک خیزش همگانی را در دل محرومان، ستمدیده گان وتحقیر شده گان، روشن تر ساخت. این جامعه علیرغم 28 سال بربریت یک رژیم فاشیستی، هنوز از پا نیفتاده و روزهای ایجاد یک زندگی انسانی و در شأن شهروند این کشور، در پیش است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*- ماهی سیاه کوچولو، صمد بهرنگی

Monday, March 05, 2007

! تحت سرکوب به "جرم" زن بودن



14 اسفند 1385- 5 مارس 2007

رژیم اسلامی، رژیمی ضد زن در افراطی ترین شکل آن، در یک جامعه مدرن در جهان معاصر است. ستم و تحقیر و تبعیض و سرکوب ضد انسانی علیه زنان ایرانی قابل توصیف نیست، و این همچنین ناشی از عقب مانده گی و فرصت طلبی مردان و ننگی برای همه بشریت است، که زن ایرانی میبایست 28 سال، چنین بربریت علنی را تحمل میکرد. ددمنشی این رژیم پلید علیه زنان، نه فقط حقوق انسانی نیمی از جامعه را بمراتب بیش از مردان، از آنان سلب کرد، بلکه مردم ایران و خاورمیانه را، از امکانات ناشی از شکوفایی تواناییهای زنان برای توسعه اقتصادی- اجتماعی کشور و منطقه نیز محروم ساخت. به معنی واقعی کلمه، شعور و زبان انسان قرن بیست و یکم، قادر به درک و بیان اینهمه درنده خویی، علیه شهروندان کشور، صرفاً به دلیل زن بودن آنان نیست. اگر سندی برای اثبات ضرورت انحلال کامل مذهب اسلام و برچیدن نقش آن از جامعه و جهان لازم باشد، همین میزان ددمنشی غیرقابل تصور رژیم اسلامی، علیه نیمی از جمعیت ایران کافی است.

فعالین و مدافعین حقوق زنان در جهنم اسلامی، همین چند روز پیش در مقابل بیدادگاه ضدانقلاب اسلامی در تهران، مورد ضرب و شتم وحشیانه مأموران حکومت نحس الله قرار گرفتند. در این یورش تروریستی، نزدیک به 40 نفر از آنان بازداشت شدند. اما این وحشیگری رژیم " لباس شخصی ها " و تیرخلاص زنان، مانع از تلاش شجاعانه برای اعلام یک فراخوان تجمع در روز 6 مارس در مقابل مجلس ارتجاع نگردید. در زیر، فراخوان مزبور برای اطلاع شما، درج میگردد.


-----------------------------------
فراخوان تجمع روز جهانی زن - 8 مارس/ 17 اسفند 85
روز جهانی زن را در زمانی گرامی می داریم که هنوز سایه قوانین تبعیض آمیز بر سر زنان میهنمان سنگینی می کند، سیاستهای جداسازی و سهمیه بندی جنسیتی با شدت هر چه تمام تر اعمال می شود، جنگ طلبان با کوبیدن بر طبل جنگ، آرامش و امنیت را از مردم سلب می کنند، حقوق بشر به طور مستمر نقض می شود، زنان، کودکان و سایر قربانیان خشونت و بی عدالتی، پناهی نمی یابند و آسیبهای اجتماعی و فقر هر چه بیشتر چهره ای زنانه به خود می گیرد. در این شرایط، زنان با تلاشهای خستگی ناپذیر در مسیر احقاق حقوق انسانی، شهروندی و جنسیتی همچنان پای می فشارند.

ما با تاکید بر خواسته های دمکراتیک و مسالمت جویانه خود، از همه زنان و مردان آزاد اندیش دعوت می کنیم برای تجدید میثاق و ابراز همبستگی تا رفع هر گونه تبعیض و نابرابری و بی عدالتی علیه زنان، به تجمع ما که در روز 8 مارس، 17 اسفند 85 از ساعت 2 تا 3 بعد از ظهر در مقابل در اصلی مجلس برگزار خواهد شد، بپیوندند.

گروه هماهنگ کننده: شهلا انتصاری، شادی صدر، محبوبه عباسقلی زاده، فاطمه گوارایی، مینو مرتاضی لنگرودی، رضوان مقدم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
:از وبلاگ جمهوری شورایی

طرح اولیه قطعنامه هایی برای ارائه به کنگره شوراها
www.toumaj.blogfa.com

بخش 3، حقوق اولیه شهروندان در جمهوری ایران
بخش 8، زنان، خانواده و کودک
بخش 12، تأمین اجتماعی و بیمه، بهداشت و تندرستی
بخش 13، مطالبات کارگری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Saturday, March 03, 2007

! علیه قتل اسیران در مبارزه سیاسی



12 اسفند 1385- 3 مارس 2007

یک قرن سلطه رژیمهای سلطنتی و اسلامی در این کشور، به تشدید روحیات عقب مانده و توسل به خشونت در جامعه انجامیده است. حکومت شقاوت، همچنان که در ذات آن است، فرهنگ بی رحمی و روحیات بدوی را در جامعه وسیعاً رواج میدهد. سرکوبگری و درنده خویی، نه فقط حیات این رژیمهای جنایتکار را تا به امروز تداوم بخشیده، فاجعه بارتر از آن، جامعه را با عادات سرکوبگرانه تربیت کرده، خود به عامل فرهنگی مهم بازتولید همین مناسبات غیرانسانی، ارتقاء یافته است. این خطاست هر آینه تصور شود، طبقات ارتجاعی از اهمیت همه گیر شدن فرهنگ خشونت، بی اطلاع هستند. کاملاً برعکس، حرص و ولع کسب پول و مقام از سوی عناصر طبقات دارا، در مجاز نمودن بی رحمی برای از میان بردن حریفان ضعیف در رقابتهای شغلی روزمره، کاملاً نقش داشته، با حدت و شدت آن را دامن میزند. اعدام دهها هزار نفر از مردم و کشتار صدها هزار نفر در میدانهای جنگ ارتجاعی، فرهنگ سیاسی و اجتماعی را به شدت تنزل داده، ارزشهای انسانی و جایگاه فرد را بی اعتبار ساخته است. همه این مصبیت بی انتها اما، پیدایش اقشار اجتماعی، میلیونرها و میلیاردرهای جدیدی و حذف بخش بزرگی از مردم معمولی را، که به صرافت شرکت در رقابتهای " عادلانه" افتاده بودند، در پی داشته است.

سرکوبگری و بدویت طبقات ارتجاعی در ایران، آثار تخریبی خود را همچنین در درون اپوزیسیون، حتی اپوزیسیون چپ هم برجای گذارده است. برای فعالین سیاسی از صفوف سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، و بعدها جناح اقلیت این سازمان ، سرکوبگری و تحقیر بدیهی ترین حقوق عناصر این سازمان، دیگر راز پنهانی نیست. همه این به اصطلاح "کادرهای سازمان" باقی مانده از ایلغار رژیم ترور، نه فقط دیروز، بلکه امروز هم در راًس تکه پاره های به سرقت برده از انفجار سازمان، جز مشتی دروغگو، سرکوبگر و بیرحم نبودند و نیستند. حداقل سرنوشت سازمان فدایی به روشنی نشان میدهد، آلوده گی به فرهنگ ضد بشری رژیمهای وحشی و تغذیه از آبشخور سنتهای نکبت آنها، چه نتایج هولناکی برای مردم ایران برجای گذاشته است. این آفت اسلامی- سلطنتی، همچنین به حقانیت بخشیدن به صدور حکم اعدام برای جاسوسان دشمن در دوران شکست انقلاب بهمن، چه بسا در مواردی حتی به اجرای چنین احکامی منجر گردیده است.

مبارزه سیاسی مسلحانه، حال کمونیستی و یا متکی بر لیبرالیسم چپ، نمی تواند به انتقام کشی از اسیران روی آورده، آن را تحت پوشش " مجازات " عناصر وابسته به رژیم پنهان کند. یک سازمان سیاسی مجاز نیست، دست به تشکیل دادگاهی برای محاکمه افراد وغیرانسانی تر از آن، اعمال فشار و اعدام بازداشت شده گان بزند؛ همچنین وادار ساختن زندانیان به انجام مصاحبه تلویزیونی و تقلید از رژیم اسلامی از این طریق، قرابتی با اهداف دموکراتیک یک اعتراض مردمی ندارد. حتی هر میزان از رشد سیاسی- تشکیلاتی و وجود یک بخش حقوقی تخصصی و مسئول در یک حزب مسلح، بازهم تشکیل دادگاهی برای صدور حکم اعدام اسیرشده گان را توجیه نمیکند. یک سازمان سیاسی مسلح، که خود را به جنبش دموکراتیک متعلق میداند، نباید همان رفتاری را با زندانیان کند، که رژیم جنایتکار اسلامی طی 28 بربرمنشی، پرچمدار آن بوده است.

روشن است یک پاسدار و یا فرماندهان دسته جات سرکوبگر، مسئول جنایات روزمره علیه مردم، در همه نقاط کشور، بویژه در مناطق مستعد مقاومت مسلحانه هستند. اما رفتار با اسیران و زندانیان، باید تحت یک نظام حقوقی دموکراتیک قرار داشته، به خشونت علیه زندانیان بی دفاع، که قتل آنها به " هنر" چندانی نیاز ندارد، منجر نشود. به این موضوع اضافه کنیم، که یک سازمان سیاسی، فاقد صلاحیت حقوقی تأیید شده از سوی مردم، برای محاکمه و بدتر از آن، اعدام بازداشت شده گان است؛ حال چنین زندانیانی، به هر میزانی که مسئول شرایط اختناق و تجاوز به حقوق مردم شناخته شوند. یک سازمان سیاسی، یک نهاد اجرایی بوده، قادر نیست در نقش یک ارگان قضایی ظاهر شده، آنهم تا سرحد قتل زندانیان پیش برود. همچنین هر محاکمه ای، حال از سوی رژیم حاکم و یا از سوی نیروی اپوزیسیون، باید به حق متهم در داشتن وکیل مدافع و بهره مندی از شرایط عادلانه محاکمه، مقید بماند.

اشتباهات احزاب سیاسی، مستقیماً به زیان مبارزات مردم، و ادامه هرچه بیشتر شرایط سلطه رژیم حاکم منجر شده است. این در مورد احزاب چپ کشور کاملاً صدق کرده، دلیلی وجود ندارد، که اقدامات احزاب مسلح منطقه ای، از این قائده برکنار بمانند.
-------------------------------

سرنگونی رژیم ترور اسلامی - اعلام آزادیهای عمومی - فراخوان کنگره شوراها

کنگره شوراها یک کنگره عمومی است، که در لحظات سرنگونی رژیم اسلامی، از تجمع نماینده گان شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها، کمیته ها، نهادها و ارگانهای صنفی و دموکراتیک همه اقشار و طبقات سهیم در سرنگونی رژیم اسلامی، در داخل کشور تشکیل میگردد. این کنگره، از قدرت گیری سازمان مجاهدین و سلطنت طلبان، بمثابه جریانات ارتجاعی و سرکوبگر ممانعت بعمل آورده، راه سوء استفاده از خلاء قدرت برای شروع کشمکشهای قومی، توسل به تخریب و انتقام جویی را سد نموده، خطوط کلی نظام سیاسی آتی را روشن ساخته، موعد انتخابات ارگانهای دائمی در کشور را معین میکند.
--------------------------------
طرح اولیه قطعنامه هایی برای ارائه به کنگره شورایی

www.toumaj.blogfa.com
---------------------------------
شماره حساب بانکی برای کمک مالی به کارگران اخراجی شرکت واحد تهران

بانک ملی ایران- تهران شعبه پل تهران نو، کد بانک 134، حساب قرض الحسنه شماره 732280 به نام آقایان: داوود نظری، ابراهیم مددی و ناصر غلامی. از هر بانکی در خارج از کشور میتوان با پرکردن فرم مخصوص، مستقیماً به شماره حساب فوق، پول واریز کرد. همچنین با انعقاد قرارداد ثابت با بانک، میتوان به ارسال منظم پول، چه ماهانه و چه 2 یا 3 ماه یکبار، به حساب فوق اقدام نمود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Friday, March 02, 2007

اطلاع به بازدید کننده گان

!خواننده گرامی

وبلاگ " خود- آگاهی"، به روز شد.