Saturday, March 03, 2007

! علیه قتل اسیران در مبارزه سیاسی



12 اسفند 1385- 3 مارس 2007

یک قرن سلطه رژیمهای سلطنتی و اسلامی در این کشور، به تشدید روحیات عقب مانده و توسل به خشونت در جامعه انجامیده است. حکومت شقاوت، همچنان که در ذات آن است، فرهنگ بی رحمی و روحیات بدوی را در جامعه وسیعاً رواج میدهد. سرکوبگری و درنده خویی، نه فقط حیات این رژیمهای جنایتکار را تا به امروز تداوم بخشیده، فاجعه بارتر از آن، جامعه را با عادات سرکوبگرانه تربیت کرده، خود به عامل فرهنگی مهم بازتولید همین مناسبات غیرانسانی، ارتقاء یافته است. این خطاست هر آینه تصور شود، طبقات ارتجاعی از اهمیت همه گیر شدن فرهنگ خشونت، بی اطلاع هستند. کاملاً برعکس، حرص و ولع کسب پول و مقام از سوی عناصر طبقات دارا، در مجاز نمودن بی رحمی برای از میان بردن حریفان ضعیف در رقابتهای شغلی روزمره، کاملاً نقش داشته، با حدت و شدت آن را دامن میزند. اعدام دهها هزار نفر از مردم و کشتار صدها هزار نفر در میدانهای جنگ ارتجاعی، فرهنگ سیاسی و اجتماعی را به شدت تنزل داده، ارزشهای انسانی و جایگاه فرد را بی اعتبار ساخته است. همه این مصبیت بی انتها اما، پیدایش اقشار اجتماعی، میلیونرها و میلیاردرهای جدیدی و حذف بخش بزرگی از مردم معمولی را، که به صرافت شرکت در رقابتهای " عادلانه" افتاده بودند، در پی داشته است.

سرکوبگری و بدویت طبقات ارتجاعی در ایران، آثار تخریبی خود را همچنین در درون اپوزیسیون، حتی اپوزیسیون چپ هم برجای گذارده است. برای فعالین سیاسی از صفوف سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، و بعدها جناح اقلیت این سازمان ، سرکوبگری و تحقیر بدیهی ترین حقوق عناصر این سازمان، دیگر راز پنهانی نیست. همه این به اصطلاح "کادرهای سازمان" باقی مانده از ایلغار رژیم ترور، نه فقط دیروز، بلکه امروز هم در راًس تکه پاره های به سرقت برده از انفجار سازمان، جز مشتی دروغگو، سرکوبگر و بیرحم نبودند و نیستند. حداقل سرنوشت سازمان فدایی به روشنی نشان میدهد، آلوده گی به فرهنگ ضد بشری رژیمهای وحشی و تغذیه از آبشخور سنتهای نکبت آنها، چه نتایج هولناکی برای مردم ایران برجای گذاشته است. این آفت اسلامی- سلطنتی، همچنین به حقانیت بخشیدن به صدور حکم اعدام برای جاسوسان دشمن در دوران شکست انقلاب بهمن، چه بسا در مواردی حتی به اجرای چنین احکامی منجر گردیده است.

مبارزه سیاسی مسلحانه، حال کمونیستی و یا متکی بر لیبرالیسم چپ، نمی تواند به انتقام کشی از اسیران روی آورده، آن را تحت پوشش " مجازات " عناصر وابسته به رژیم پنهان کند. یک سازمان سیاسی مجاز نیست، دست به تشکیل دادگاهی برای محاکمه افراد وغیرانسانی تر از آن، اعمال فشار و اعدام بازداشت شده گان بزند؛ همچنین وادار ساختن زندانیان به انجام مصاحبه تلویزیونی و تقلید از رژیم اسلامی از این طریق، قرابتی با اهداف دموکراتیک یک اعتراض مردمی ندارد. حتی هر میزان از رشد سیاسی- تشکیلاتی و وجود یک بخش حقوقی تخصصی و مسئول در یک حزب مسلح، بازهم تشکیل دادگاهی برای صدور حکم اعدام اسیرشده گان را توجیه نمیکند. یک سازمان سیاسی مسلح، که خود را به جنبش دموکراتیک متعلق میداند، نباید همان رفتاری را با زندانیان کند، که رژیم جنایتکار اسلامی طی 28 بربرمنشی، پرچمدار آن بوده است.

روشن است یک پاسدار و یا فرماندهان دسته جات سرکوبگر، مسئول جنایات روزمره علیه مردم، در همه نقاط کشور، بویژه در مناطق مستعد مقاومت مسلحانه هستند. اما رفتار با اسیران و زندانیان، باید تحت یک نظام حقوقی دموکراتیک قرار داشته، به خشونت علیه زندانیان بی دفاع، که قتل آنها به " هنر" چندانی نیاز ندارد، منجر نشود. به این موضوع اضافه کنیم، که یک سازمان سیاسی، فاقد صلاحیت حقوقی تأیید شده از سوی مردم، برای محاکمه و بدتر از آن، اعدام بازداشت شده گان است؛ حال چنین زندانیانی، به هر میزانی که مسئول شرایط اختناق و تجاوز به حقوق مردم شناخته شوند. یک سازمان سیاسی، یک نهاد اجرایی بوده، قادر نیست در نقش یک ارگان قضایی ظاهر شده، آنهم تا سرحد قتل زندانیان پیش برود. همچنین هر محاکمه ای، حال از سوی رژیم حاکم و یا از سوی نیروی اپوزیسیون، باید به حق متهم در داشتن وکیل مدافع و بهره مندی از شرایط عادلانه محاکمه، مقید بماند.

اشتباهات احزاب سیاسی، مستقیماً به زیان مبارزات مردم، و ادامه هرچه بیشتر شرایط سلطه رژیم حاکم منجر شده است. این در مورد احزاب چپ کشور کاملاً صدق کرده، دلیلی وجود ندارد، که اقدامات احزاب مسلح منطقه ای، از این قائده برکنار بمانند.
-------------------------------

سرنگونی رژیم ترور اسلامی - اعلام آزادیهای عمومی - فراخوان کنگره شوراها

کنگره شوراها یک کنگره عمومی است، که در لحظات سرنگونی رژیم اسلامی، از تجمع نماینده گان شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها، کمیته ها، نهادها و ارگانهای صنفی و دموکراتیک همه اقشار و طبقات سهیم در سرنگونی رژیم اسلامی، در داخل کشور تشکیل میگردد. این کنگره، از قدرت گیری سازمان مجاهدین و سلطنت طلبان، بمثابه جریانات ارتجاعی و سرکوبگر ممانعت بعمل آورده، راه سوء استفاده از خلاء قدرت برای شروع کشمکشهای قومی، توسل به تخریب و انتقام جویی را سد نموده، خطوط کلی نظام سیاسی آتی را روشن ساخته، موعد انتخابات ارگانهای دائمی در کشور را معین میکند.
--------------------------------
طرح اولیه قطعنامه هایی برای ارائه به کنگره شورایی

www.toumaj.blogfa.com
---------------------------------
شماره حساب بانکی برای کمک مالی به کارگران اخراجی شرکت واحد تهران

بانک ملی ایران- تهران شعبه پل تهران نو، کد بانک 134، حساب قرض الحسنه شماره 732280 به نام آقایان: داوود نظری، ابراهیم مددی و ناصر غلامی. از هر بانکی در خارج از کشور میتوان با پرکردن فرم مخصوص، مستقیماً به شماره حساب فوق، پول واریز کرد. همچنین با انعقاد قرارداد ثابت با بانک، میتوان به ارسال منظم پول، چه ماهانه و چه 2 یا 3 ماه یکبار، به حساب فوق اقدام نمود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ