Wednesday, March 07, 2007

* " راه که بیفتیم، ترسمان میریزد "


17 اسفند 1385- 8 مارس 2007

طی روزهای اخیر، تهران و شهرهای دیگر کشور، لحظاتی را بخود دیدند، که بدون تردید فضایی تازه از مبارزه و مقاومت را مجسم ساختند. در مقابل چشمان همگان، مردمی برمیخیزند و جامعه ای به سوی عرض اندام در برابر ماشین آدم کشی اسلامی، پیش میرود. این آن روزهایی هستند، که باید خوب به خاطر سپرد. چه کسی میتوانست، طی کمتر از 2 سال پس از برگزاری مراسمهای اول ماه سال 1384، تغییرات سیاسی به این میزان در کشور را، تصور کند؟ با همه این احوالات، جنبش توده ای در شرایط سلطه این رژیم ددمنش، هنوز در آغاز راه است.

امروزه حقایقی که تا چندی پیش به موضوعات بحثهای احزاب و فعالین سیاسی در داخل و خارج تعلق داشت، به اموری عادی مبدل شده است. این حقیقت، که برای تحقق این یا آن خواست، باید از محدوده خانواده، محل کار و محافل فامیلی بیرون آمد و جسورانه در برابر قدرت حاکم قد علم کرد. همه گیرشدن خود-آگاهی اعتماد به قدرت خود و توسل به ابتکارات مستقل، یک مرحله کامل از تکامل مبارزات توده ای را دربرگرفته، نمیتوان آن را دور زد. جامعه هنوز به زمان نیاز دارد، تا بطور کامل بر روی پای خود بایستد و بختک ترس و تحقیر شده گی و بی اعتمادی ناشی از کشتارهای دهه 60 را، از روی سینه خود بردارد. اما امروز میتوان با اطمینان اعلام کرد: مبارزه سازمانیافته در ایران، بتدریج به یک عادت تبدیل میشود و دیگر کاری از دست رژیم اسلامی و قدرتهای بین المللی ساخته نیست.

اعتراضات پی در پی کارگران، معلمان، دانشجویان و زنان در هفته ها و روزهای اخیر، نور امید به یک خیزش همگانی را در دل محرومان، ستمدیده گان وتحقیر شده گان، روشن تر ساخت. این جامعه علیرغم 28 سال بربریت یک رژیم فاشیستی، هنوز از پا نیفتاده و روزهای ایجاد یک زندگی انسانی و در شأن شهروند این کشور، در پیش است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*- ماهی سیاه کوچولو، صمد بهرنگی