! یاد رهبر سازمان رفیق حمید اشرف و همرزمان او گرامی باد
روز 8 تیر سال 1355، روز جانباختن رفیق حمید اشرف و 10 همرزم او*1، از مسئولین اصلی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران از سراسر کشور، در منطقه مهرآباد جنوبی تهران است. نشست سازمان در این تاریخ، برای بررسی علل ضربات پی در پی ساواک، که از اواخر سال 1354 بویژه اردیبهشت سال 1355، لطمات سنگینی به تشکیلات وارد آورده بود، برگزار گردیده بود. در این درگیری 4 ساعته، که ساواک از زمین و هوا به درهم کوبیدن محل تجمع رفقای سازمان دست زد، طی مقاومتی حماسی تا آخرین لحظه زندگی، 11 کمونیست رزمنده جانباختند. جانیان رژیم پهلوی، تنها 2 سال پس از کشتار رفقای فدایی، خود با اوجگیری مبارزات توده ای در کشور، در دریای خشم مردم گرفتار شده، بعضاً به سزای جنایات خود رسیدند.
حمید اشرف در سال 1325 در تهران متولد شده و بدلیل مأموریت شغلی پدر، کارمند راه آهن تهران، به همراه خانواده خود به شهر تبریز نقل مکان میکند. او از سن 7 سالگی در میان آهن و سنگ و خاک خطوط آهن و محوطه اطراف آن، با فرزندان کارگران خطوط آهن هم بازی میشود. دوران زندگی کودکی و نوجوانی در محیط سیاسی و فرهنگی پیشرو تبریز، هنوز متأثر از نتایج اقدامات انقلابی دولت پیشه وری، و تماس هر روزه با کار سخت و زندگی فقیرانه کارگران خطوط آهن، به شخصیت عدالتخواه، آشتی ناپذیر و جسور او شکل میدهد.*2
حمید اشرف در اوائل دهه 40 و در سن 17 سالگی، از اولین اعضاء گروه جزنی – ضیاء ظریفی، یکی از گروههای تشکیل دهنده سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بود. طی ملاقات میان رفقا حمید اشرف و مسعود احمدزاده در انتهای سال 1349 در تهران، تصمیم نهایی برای ادغام 2 گروه و شروع عملیات مسلحانه اتخاذ میگردد. پس از ضربات مهلک اسفند سال 49 و اوائل سال 1350 و جانباختن مسعود احمدزاده، امیرپرویز پویان و رفقای بنیانگذار دیگر، حمید اشرف بخش اعظم مسئولیت رهبری سازمان را بر دوش کشیده، نقش اصلی را در بازسازی و تبدیل آن به نیروی بسیار مؤثر اپوزیسیون رژیم سلطنتی ایفا نمود. از این رو، در ادبیات سازمان فدایی، حتی همه جناحهای انشعابی، از او بمثابه " رهبر سازمان" نام برده شده است.
مرگ حمید اشرف در دوره خود، بویژه یک سال پس از اعدام رفیق بیژن جزنی، تأثیری کاملاً محسوس بر روحیات بخش پیشرو جامعه ایران باقی گذارده، جزئی از روانشناسی جامعه دوره فوق را تشکیل میدهد. اکثریت آنهایی که اندکی حساسیت سیاسی و یا هنری نسبت به جامعه و کمترین احساسات ترقیخواهانه و چپ داشتند، مرگ حمید اشرف را با اندوه و تلخی غیر قابل توصیفی، نظیر تهاجم به شخصیت فردی، تحقیری نابودکننده و خرد شدن غرور انسانی، زخمی عمیق و کاری تا اعماق روح خود، و برباد رفتن رؤیاها و آرزوهای جوانی لمس کردند. جانباختن حمید اشرف، که به سمبل شجاعت و مبارزه جویی نسل جوان مبدل شده بود، تحت شرایط آغاز تدریجی اعتلاء مبارزات توده ای، تأثیری متضاد و دوگانه برجای گذاشت. این رویداد مهلک از یکطرف سازمان فدایی را بطور کامل فلج ساخته و رهبری جنبش انقلابی- دموکراتیک را در بوته ای از ابهام فرو برد. از سوی دیگر و درست در جهت عکس آن، اندوه بزرگ و فروخورده نسل جوان را به کینه ای بنیان کن ارتقاء داده، راه پیوستن قطعی میلیونها نفر از جوانان کشور به مبارزه علیه رژیم پهلوی را هموار ساخته، نقش تیر آخر را برای حیات سراسر جنایت رژیم ساواک ایفا کرد.
رفقای جانباخته در درگیری روز 8 تیر سال 1355
حمید اشرف
طاهره خرم
محمدرضا یثربی
غلامعلی خراطپور
یوسف قانع خشکه بیجاری
عسگر حسینی ابر ده
فاطمه حسینی
محمد حسین حقنواز
محمد مهدی فوقانی
غلامرضا لایق مهربانی
علی اکبر وزیری
-------------------
توضیحات
*1- برخی منابع، تعداد جانباختگان روز 8 تیر را مجموعاً 10 رفیق ذکر کرده اند. منبعی که ویدوئوکلیپی در این رابطه در اینترنت منتشر ساخته، از 11 نفر نام برده است. نگارنده در فرصتی دیگر با دقت بیشتری این موضوع را دنبال نموده، در صورت ضرورت آمار درج شده در اینجا را تصحیح خواهد نمود.
*2- نگارنده این سطور، سال گذشته مطلبی را در نشریه " کار " گروه عباس توکل ( موسوم به: " سازمان فداییان- اقلیت") و یا ضمیمه یکی از شماره های آن، در یادبود رفیق حمید اشرف مطالعه کرده است. همه تلاش بعدی در اینترنت، برای دست یافتن به مطلب فوق بی نتیجه ماند. در نشریات شماره خرداد، تیر و مرداد سال گذشته این سازمان هم، مطلب موضوع بحث یافت نشد. تنها با اتکاء به حافظه شفاهی، مطالبی مربوط به دوران کودکی و نوجوانی رفیق حمید را از منبع فوق نقل میکنم. امیدوارم در صورت نادرستی، خواننده گرامی مرا راهنمایی کند. در هیچ یک از سایتهای منتسب به فدایی، زندگی نامه ای، حتی ساده و کوتاه از رفیق حمید اشرف یافت نشد.
- براساس توصیف دقیق زندانی سیاسی سابق وابسته به سازمان در مقطع فوق، مهدی سامع، رفیق حمید اشرف از قسمت پیشانی و احتمالاً با شلیک گلوله مسلسل نیمه سنگین از هلیکوپتر جانباخته و پس از پایان درگیری، جنازه رفیق حمید بر بالای بام ساختمان قرار داشته است. مهدی سامع به اعلام خود، پس از پایان تیراندازی، از سوی مأموران ساواک بهمراه یک رفیق زن زندانی، برای شناسایی جنازه رفیق حمید به ساختمان محل درگیری منتقل شده، شخصاً با چشمان باز جنازه رفیق را شناخته و به محل اصابت گلوله و محل خروج آن نیز دقت نموده است.
http://www.jonge-khabar.com/hamid/ashraf.html
- در اشاره مبهم و کوتاه و ملال آوری در سایت گروه عباس توکل( موسوم به: " سازمان فداییان- اقلیت"، ادعا شده، رفیق حمید در لحظات آخر، دست به خودکشی زده است؛ فرخ نگهدار نیز ضمن مطلبی در سال گذشته، همین نظر را در یک جمله کوتاه و بدون هیچ توضیحی مطرح نموده است.
در توضیح گروه عباس توکل همچنین، با تقلید از روش جریانات اپورتونیستی، بویژه طیف کومه له- " کمونیسم کارگری"، از رفیق حمید، تحت عنوان " چهره سرشناس"!!؟؟ نام برده شده، که به هیچ وجه به فرهنگ سیاسی سازمان فدایی تعلق ندارد. حتی عبارت " کبیر" نیز برخوردی ناشی از احساسات دوره قیام 57 بوده، با روحیات و عادات رفقای بنیانگذار سازمان ابداً سازگار نیست. سازمان فدایی هرگز مروج اخلاقیات عقب مانده و کیش شخصیت بدوی جریانات غیرانقلابی، که در دوران شکست انقلاب بهمن از سال 60 به بعد، به تجدید نظری ارتجاعی تر از سوسیال دموکراسی در مبانی نظری مارکسیسم- لنینیسم دست زدند، نبوده است.
http://www.fadaian-minority.org/tir/08_04.html
در نشانی زیر، یک ویدئو کلیپ، در ارتباط با یادبود جانباختگان روز 8 تیر قابل دریافت است.
http://www.youtube.com/watch?v=iofPceR-xpE
روز 8 تیر سال 1355، روز جانباختن رفیق حمید اشرف و 10 همرزم او*1، از مسئولین اصلی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران از سراسر کشور، در منطقه مهرآباد جنوبی تهران است. نشست سازمان در این تاریخ، برای بررسی علل ضربات پی در پی ساواک، که از اواخر سال 1354 بویژه اردیبهشت سال 1355، لطمات سنگینی به تشکیلات وارد آورده بود، برگزار گردیده بود. در این درگیری 4 ساعته، که ساواک از زمین و هوا به درهم کوبیدن محل تجمع رفقای سازمان دست زد، طی مقاومتی حماسی تا آخرین لحظه زندگی، 11 کمونیست رزمنده جانباختند. جانیان رژیم پهلوی، تنها 2 سال پس از کشتار رفقای فدایی، خود با اوجگیری مبارزات توده ای در کشور، در دریای خشم مردم گرفتار شده، بعضاً به سزای جنایات خود رسیدند.
حمید اشرف در سال 1325 در تهران متولد شده و بدلیل مأموریت شغلی پدر، کارمند راه آهن تهران، به همراه خانواده خود به شهر تبریز نقل مکان میکند. او از سن 7 سالگی در میان آهن و سنگ و خاک خطوط آهن و محوطه اطراف آن، با فرزندان کارگران خطوط آهن هم بازی میشود. دوران زندگی کودکی و نوجوانی در محیط سیاسی و فرهنگی پیشرو تبریز، هنوز متأثر از نتایج اقدامات انقلابی دولت پیشه وری، و تماس هر روزه با کار سخت و زندگی فقیرانه کارگران خطوط آهن، به شخصیت عدالتخواه، آشتی ناپذیر و جسور او شکل میدهد.*2
حمید اشرف در اوائل دهه 40 و در سن 17 سالگی، از اولین اعضاء گروه جزنی – ضیاء ظریفی، یکی از گروههای تشکیل دهنده سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بود. طی ملاقات میان رفقا حمید اشرف و مسعود احمدزاده در انتهای سال 1349 در تهران، تصمیم نهایی برای ادغام 2 گروه و شروع عملیات مسلحانه اتخاذ میگردد. پس از ضربات مهلک اسفند سال 49 و اوائل سال 1350 و جانباختن مسعود احمدزاده، امیرپرویز پویان و رفقای بنیانگذار دیگر، حمید اشرف بخش اعظم مسئولیت رهبری سازمان را بر دوش کشیده، نقش اصلی را در بازسازی و تبدیل آن به نیروی بسیار مؤثر اپوزیسیون رژیم سلطنتی ایفا نمود. از این رو، در ادبیات سازمان فدایی، حتی همه جناحهای انشعابی، از او بمثابه " رهبر سازمان" نام برده شده است.
مرگ حمید اشرف در دوره خود، بویژه یک سال پس از اعدام رفیق بیژن جزنی، تأثیری کاملاً محسوس بر روحیات بخش پیشرو جامعه ایران باقی گذارده، جزئی از روانشناسی جامعه دوره فوق را تشکیل میدهد. اکثریت آنهایی که اندکی حساسیت سیاسی و یا هنری نسبت به جامعه و کمترین احساسات ترقیخواهانه و چپ داشتند، مرگ حمید اشرف را با اندوه و تلخی غیر قابل توصیفی، نظیر تهاجم به شخصیت فردی، تحقیری نابودکننده و خرد شدن غرور انسانی، زخمی عمیق و کاری تا اعماق روح خود، و برباد رفتن رؤیاها و آرزوهای جوانی لمس کردند. جانباختن حمید اشرف، که به سمبل شجاعت و مبارزه جویی نسل جوان مبدل شده بود، تحت شرایط آغاز تدریجی اعتلاء مبارزات توده ای، تأثیری متضاد و دوگانه برجای گذاشت. این رویداد مهلک از یکطرف سازمان فدایی را بطور کامل فلج ساخته و رهبری جنبش انقلابی- دموکراتیک را در بوته ای از ابهام فرو برد. از سوی دیگر و درست در جهت عکس آن، اندوه بزرگ و فروخورده نسل جوان را به کینه ای بنیان کن ارتقاء داده، راه پیوستن قطعی میلیونها نفر از جوانان کشور به مبارزه علیه رژیم پهلوی را هموار ساخته، نقش تیر آخر را برای حیات سراسر جنایت رژیم ساواک ایفا کرد.
رفقای جانباخته در درگیری روز 8 تیر سال 1355
حمید اشرف
طاهره خرم
محمدرضا یثربی
غلامعلی خراطپور
یوسف قانع خشکه بیجاری
عسگر حسینی ابر ده
فاطمه حسینی
محمد حسین حقنواز
محمد مهدی فوقانی
غلامرضا لایق مهربانی
علی اکبر وزیری
-------------------
توضیحات
*1- برخی منابع، تعداد جانباختگان روز 8 تیر را مجموعاً 10 رفیق ذکر کرده اند. منبعی که ویدوئوکلیپی در این رابطه در اینترنت منتشر ساخته، از 11 نفر نام برده است. نگارنده در فرصتی دیگر با دقت بیشتری این موضوع را دنبال نموده، در صورت ضرورت آمار درج شده در اینجا را تصحیح خواهد نمود.
*2- نگارنده این سطور، سال گذشته مطلبی را در نشریه " کار " گروه عباس توکل ( موسوم به: " سازمان فداییان- اقلیت") و یا ضمیمه یکی از شماره های آن، در یادبود رفیق حمید اشرف مطالعه کرده است. همه تلاش بعدی در اینترنت، برای دست یافتن به مطلب فوق بی نتیجه ماند. در نشریات شماره خرداد، تیر و مرداد سال گذشته این سازمان هم، مطلب موضوع بحث یافت نشد. تنها با اتکاء به حافظه شفاهی، مطالبی مربوط به دوران کودکی و نوجوانی رفیق حمید را از منبع فوق نقل میکنم. امیدوارم در صورت نادرستی، خواننده گرامی مرا راهنمایی کند. در هیچ یک از سایتهای منتسب به فدایی، زندگی نامه ای، حتی ساده و کوتاه از رفیق حمید اشرف یافت نشد.
- براساس توصیف دقیق زندانی سیاسی سابق وابسته به سازمان در مقطع فوق، مهدی سامع، رفیق حمید اشرف از قسمت پیشانی و احتمالاً با شلیک گلوله مسلسل نیمه سنگین از هلیکوپتر جانباخته و پس از پایان درگیری، جنازه رفیق حمید بر بالای بام ساختمان قرار داشته است. مهدی سامع به اعلام خود، پس از پایان تیراندازی، از سوی مأموران ساواک بهمراه یک رفیق زن زندانی، برای شناسایی جنازه رفیق حمید به ساختمان محل درگیری منتقل شده، شخصاً با چشمان باز جنازه رفیق را شناخته و به محل اصابت گلوله و محل خروج آن نیز دقت نموده است.
http://www.jonge-khabar.com/hamid/ashraf.html
- در اشاره مبهم و کوتاه و ملال آوری در سایت گروه عباس توکل( موسوم به: " سازمان فداییان- اقلیت"، ادعا شده، رفیق حمید در لحظات آخر، دست به خودکشی زده است؛ فرخ نگهدار نیز ضمن مطلبی در سال گذشته، همین نظر را در یک جمله کوتاه و بدون هیچ توضیحی مطرح نموده است.
در توضیح گروه عباس توکل همچنین، با تقلید از روش جریانات اپورتونیستی، بویژه طیف کومه له- " کمونیسم کارگری"، از رفیق حمید، تحت عنوان " چهره سرشناس"!!؟؟ نام برده شده، که به هیچ وجه به فرهنگ سیاسی سازمان فدایی تعلق ندارد. حتی عبارت " کبیر" نیز برخوردی ناشی از احساسات دوره قیام 57 بوده، با روحیات و عادات رفقای بنیانگذار سازمان ابداً سازگار نیست. سازمان فدایی هرگز مروج اخلاقیات عقب مانده و کیش شخصیت بدوی جریانات غیرانقلابی، که در دوران شکست انقلاب بهمن از سال 60 به بعد، به تجدید نظری ارتجاعی تر از سوسیال دموکراسی در مبانی نظری مارکسیسم- لنینیسم دست زدند، نبوده است.
http://www.fadaian-minority.org/tir/08_04.html
در نشانی زیر، یک ویدئو کلیپ، در ارتباط با یادبود جانباختگان روز 8 تیر قابل دریافت است.
http://www.youtube.com/watch?v=iofPceR-xpE
ــــــــــــــــــــــــــــ