رژیم ترور اسلامی که سرمست از سرهم بندی کردن یک انتخابات سراپا ضد دموکراتیک، تهاجم به مردم ستمدیدۀ ایران را آغاز کرده بود، با مقاومت کوبندۀ توده های زحمتکش مواجه گشته است. مردم کردستان با ایستاده گی در برابر درنده خویی رژیم تیر خلاص زنان، همۀ آرزوهای آن برای تبدیل کشور به شرایط یک آرامش گورستانی را، نقش بر آب ساختند. مقابلۀ تعرضی مردم مبارز علیه وحشیگری رژیم، نه فقط مقاومت در برابر یک یورش جنایتکارانه، بلکه پس از مبارزات کارگری در جریان برگزاری مراسمهای اول ماه مه امسال در چندین شهر کشور، یک نقطه عطف دیگر در پایان رکود سیاسی در جنبش انقلابی، و شاهدی دیگر بر آغاز اعتلاء جنبش کارگری- دموکراتیک در ایران است. مبارزات انقلابی مردم همچنین، محاسبات دسته جات ارتجاعی موسوم به جمهوری خواهان و قدرت های امپریالیستی، در انتقال قدرت از بالای سر مردم را در هم پیچیده، به هیچ و پوچ تبدیل کرد. مقاومت تعرضی مردم به عینه نشان داد، هر تحول سیاسی بزرگ در کشور، بطور اجتناب ناپذیری از منطق دخالتگری فعال توده های مردم پیروی کرده، مهر و نشان یک انقلاب توده ای، و اعمال قدرت ارگانهای اقتدار آن را، بر پیشانی خود خواهد داشت.
دور جدید شدت گیری مبارزات توده ای در کشور، از مهاباد آغاز گردید. بدنبال تحریم گستردۀ نمایش انتخاباتی اخیر در کردستان، مأموران رژیم در پی فرصت مناسبی برای انتقام کشی از مردم مبارز شهر، و اعلام عملی سیاست تشدید سرکوب علیه توده های مردم بودند؛ بویژه آنکه در یکسال اخیر نیز مهاباد، صحنۀ چندین تجمع اعتراضی، و جشن وسرور توده های مردم بود. مأمورین سرکوبگر رژیم اسلامی، عصر روز 18 تیر ماه، گروهی از فعالین اعتراضات و افشاگریهای علیه انتخابات رژیم در مهاباد را، به قصد بازداشت آنها، مورد تعقیب قرار می دهند. در ادامۀ این اقدام سرکوبگرانه، دو نفر از تعقیب شده گان، مورد اصابت گلولۀ مأمورین رژیم قرار می گیرند. عوامل سرکوبگر رژیم، پیکر نیمه جان شوانه قادری، یکی از زخمی شده گان را، به مرکز استقرار خود منتقل ساخته، به ضد انسانی ترین وجهی شکنجه کرده، او را به قتل می رسانند. روز بعد جنازۀ بشدت شکنجه شدۀ مبارز جان باخته را به خانوادۀ او تحویل داده، و برای به رخ کشیدن هر چه بیشتر قساوت خود، به بستگان او اعلام می کنند، کلیه های او را نیز از بدن خارج ساخته اند. بدنبال اطلاع مردم از این اقدام بربرمنشانه، خشم ونفرت توده های مردم نسبت به مأمورین رژیم اسلامی اوج می گیرد: توده های معترض به خیابان می ریزند. به این ترتیب همۀ محاسبات آدم کشان رژیم اسلامی، در زهر چشم گرفتن از مردم و مرعوب ساختن آنان، به شکست کامل منجر می شود.
مردم مبارز مهاباد به محض اطلاع از جنایت رژیم، از چندین نقطۀ شهر شروع به حرکت کرده، نفرت خود از رژیم و جنایات آن را آشکار نموده، دست به اعتراض می زنند. بسیاری از مغازه ها تعطیل شده، مردم معترض در خیابانها دم به دم افزایش یافته، با افروختن آتش، علیه رژیم و سران جنایتکار آن، شعار های خشمگینانه سر می دهند. مردم در شعارهای خود، جنایت مأمورین رژیم را محکوم ساخته، و خواستار شناسایی و مجازات شکنجه گران و قاتلین مبارز جان باخته می گردند. نیروهای سرکوبگر رژیم، تقویت شده از طریق شهرهای دیگر، برای مقابله با اعتراضات توده ای، در تمام شهر مستقر شده، دست به حملات وحشیانه علیه مردم می زنند. سرکوبگران در عین ضرب و شتم تظاهر کننده گان، به تیراندازی و پرتاب گاز اشک آور، حتی به درون خانه های مردم دست می زنند. تا سه روز اول مقاومت، نزدیک به 50 نفر از مردم مبارز شهر، مورد ضرب و شتم مأمورین رژیم قرار گرفته، بازداشت می شوند. از روز چهارم درگیری ها در مهاباد، کلیۀ مغازهای باقی ماندۀ شهر نیز در اعتراض به سرکوبگری رژیم تعطیل شده، و فضای نظامی کامل بر شهر، حاکم می گردد. علیرغم جو به شدت نظامی اما، مقاومت کننده گان بتدریج شرایط خود را، به سرکوبگران تحمیل می کنند. مردم با تهیۀ برخی امکانات اولیۀ دفاعی، مأموران رژیم را از نزدیک شدن به مراکز تجمع خود منع نموده، و کنترل رفت و آمد به محلات و مراکز حضور توده های معترض را به دست می گیرند. در روز ششم تظاهرات، مردم معترض از آغاز شب، در یکی از میدانهای شهر تجمع کرده، با افروختن آتش، اقدام به شعار دادن بر علیه سران رژیم می کنند، که تا ساعت 5 صبح نیز ادامه می یابد. تجمع مصمم مردم در این شب، مأموران سرکوبگر رژیم را، علیرغم قصد قبلی برای تهاجم به تظاهرات آنها، به عقب نشینی وادار ساخته، از تعرض به مردم پرهیز می کنند. روز هفتم مقاومت انقلابی در مهاباد(25 تیر)، شهر همچنان در یک فضای نظامی قرارداشته، ونیروهای سرکوبگر رژیم در حالت آماده باش کامل بسر بردند. در روزهای اعتراضات مردمی در مهاباد، فرماندار مزدور شهر نیز در یک اقدام آشکارا سرکوبگرانه، دست به ارعاب مردم زده، آنها را تهدید به اقدامات سرکوبگرانه، نظیر سالهای اوائل انقلاب در کردستان می کند. علیرغم تسلط نظامیان و سلطۀ شرایط ارعاب، یکی از مأمورین رژیم نیز در درگیری با مردم، کشته می شود.
عناصر سرکوبگر رژیم اسلامی، متشکل از نیروهای انتظامی، نیروهای گارد ویژه، مزدوران محلی و " لباس شخصی" ها، طی روزهای تظاهرات، صدها نفر از مردم مبارز مهاباد را، بازداشت می کنند. بسیاری از بازداشت شده گان که در شرایط بسیار وخیمی قرارداشتند، جهت کنترل و بازجویی های بعدی، توسط مأمورین رژیم، به بیمارستان های دولتی تحت کنترل نظامیان منتقل می شوند. بازداشت شده گان به شدت مورد بد رفتاری و شکنجه های وحشیانه قرار می گیرند. با اطلاع از شکنجه های مأمورین رژیم علیه بازداشت شده گان، و با خواست آزادی فوری آنها، شناسایی قاتلین شوانه قادری و پایان دادن به حکومت نظامی در شهر، توده های معترض دست به یک اعتصاب عمومی زده، در مقابل زندان مرکزی شهر، تجمع می کنند. در این تجمع اعتراضی بزرگ در روز اول مرداد، در دومین هفتۀ اعتراضات مهاباد، هزاران نفر از مردم شرکت می کنند. در روزهای اوائل مرداد، مأمورین رژیم، جنازۀ 4 نفر از بازداشت شده گان در حوادث مهاباد را، که یا تیرباران شده، و یا تحت شکنجه و در زندان به قتل رسیده اند، به شهر برمی گردانند. اما مقاومت انقلابی مردم مهاباد، فقط آغاز یک مقاومت سراسری در کردستان بود. در حالیکه که مبارزات روزمره و تعطیلی عمومی در مهاباد، کم و بیش ادامه داشت، سایر شهرهای کردستان نیز به عرصۀ تظاهرات و در گیری مردم با سرکوبگران، بدل گردیدند.
در شهر اشنویه نیز از روز سوم مرداد، اعتراضات گستردۀ مردمی، علیه اقدامات سرکوبگرانۀ رژیم در مهاباد آغاز شد. هزاران نفر از مردم اشنویه به خیابانها ریخته، و علیه جنایات رژیم دست به تظاهرات زده، به شعار دادن علیه سران رژیم اسلامی پرداختند. مردم با افروختن آتش و برگذاری تجمعات وسیع، به جنایات رژیم در مهاباد اعتراض کرده، خواستار شناسایی و مجازات سرکوبگران گردیدند. پس از چندین روز اعتراضات خیابانی، با تیراندازی مأمورین جنایتکار رژیم، یک نفر دیگر از مردم شهر جان خود را از دست می دهد. در روزهای اعتراضات مردمی در اشنویه، مردم با بستن مراکز تجاری شهر، و خودداری از رفتن به سرکار، خواستار خروج نیروهای سرکوبگر از شهر شدند. تا روزهای ارسال گزارشها( روز 7 مرداد)، در تیراندازیهای مأمورین رژیم، 4 نفر از مردم مبارز اشنویه کشته، و بیش از 10 نفر نیز مجروح گشته اند. شهر اشنویه برای 4 روز پیاپی بطور کامل تعطیل بود، و مأمورین رژیم تلاش می کردند، با تهدید اتحادیه ها و انجمن های صنفی، اوضاع را به حالت عادی در آورند. مردم شهر اشنویه، بدلیل احتمال شکنجۀ بازداشت شده گان از سوی مأمورین رِژیم، عمدتاً از انتقال زخمی شده گان به بیمارستان ها خود داری نموده، خود در خانه و با امکانات محدود، به مداوای آنان می پرداختند.
اعتراضات خیابانی مردم سردشت به جنایات رژیم در کردستان، از روز دوم مرداد آغاز گردید. در این روز مردم شهر با تعطیل مراکز تجاری، در خیابانها دست به تجمع زده و با افروختن آتش، به شعاردادن بر علیه سران جنایتکار رژیم اسلامی اقدام نمودند. دسته جات سرکوبگر موسوم به نیروی ضد شورش، با تهاجم به مردم، به شلیک گاز اشک آور پرداخته، و با ضربات باطوم به ضرب و شتم تظاهرکننده گان دست زدند. مردم شهر حملات آنها را پاسخ داده، به دفاع از خود پرداختند. در تظاهرات شهر سردشت همچنین، بسیاری از مردم مبارز از روستاهای اطراف، خود را به شهر رسانده، فعالانه در مقابله با نیروهای سرکوبگر، شرکت کردند.
مبارزات مردم شهر بانه علیه سرکوبگری رژیم در شهرهای کردستان، از روز هفتم مرداد آغاز شد. در این روز مأموران رژیم، با تیر اندازی به سوی یک اتوموبیل در نزدیکی شهر، دو نفر از سرنشینان آن را به قتل رساندند. با انتشار این خبر، مردم مبارز شهر بانه اقدام به تعطیل مغازه های خود نموده، و فضای اعتراض شهر را فرا گرفت. همچنین در شهر، بین مردم معترض و نیروهای سرکوبگر رژیم، درگیریهای متعدد و پراکنده ای نیز، روی داد.
مردم پیرانشهر همزمان با شهرهای دیگر در اعتراض به جنایات رِژیم در مهاباد، دست به تظاهرات خیابانی زده، علیه سران رژیم اسلامی شعار داده، خواستار شناسایی و مجازات عاملین جنایات رژیم در شهرهای کردستان گردیدند. در جریان اعتراضات مردم مبارز پیرانشهر نیز مأمورین رژیم، با حمله به توده های معترض و ضرب و شتم آنها، بیش از 50 نفر از آنان را بازداشت کرده، به شکنجه گاههای خود منتقل ساختند.
مردم شهر دیواندره از غروب روز هشتم مرداد، به یک تظاهرات یکپارچه بر علیه سیاستهای سرکوبگرانۀ رژیم دست زده، به خیابانها ریختند. توده های معترض با بستن مغازه ها، به شعار دادن بر ضد سران جنایتکار رژیم پرداختند. نیروهای سرکوبگر " ضد شورش " رژیم، با ضرب و شتم بیرحمانۀ مردم و پرتاب گاز اشک آور به سوی آنان، به مقابله با اعتراضات مردم دست زدند. مردم معترض ضمن دفاع فعالانه از خود در برابر تهاجمات سرکوبگران، دست به تعرض متقابل زده، به ساختمانهای تعدادی از مراکز دولتی خسارت وارد ساختند. سرکوبگران که با آماده گی قبلی و وسیعاً از شهرهای دیگر نیز به دیواندره اعزام شده بودند، با شدت بی سابقه ای به ضرب وشتم تظاهر کننده گان میپرداختند. مردم مبارز دیواندره در شعارهای خود ضمن محکوم ساختن جنایات رژیم در شهرهای مهاباد، سردشت، پیرانشهر و اشنویه، خواستار شناسایی و محاکمۀ عاملین این جنایات گردیده، و از مبارزات مردم سایر نقاط کشور، برای سرنگونی رژیم اسلامی حمایت کردند.
از روز هشتم مرداد به تدریج شهر سنندج به عرصۀ کشمکش مردم معترض و مأمورین رژیم اسلامی مبدل شد. در این روز از ساعت 12، ابتدا حدود 300 نفر از مردم شهر در یک تجمع صلح آمیز در مقابل ساختمان استانداری رژیم گرد آمده، در اعتراض به جنایات رژیم در شهرهای دیگر، دست به یک تحصن زدند. تحصن کننده گان که به شدت تحت محاصره و کنترل مأمورین رژیم قرار داشتند، در ساعت 16،30 به تجمع خود خاتمه دادند. معترضین، جنایات مأمورین رژیم در شهر های کردستان را محکوم کردند. آنها با انتشار بیانیه ای خواستار تشکیل یک دادگاه علنی برای پیگیری عاملین جنایات رژیم در مهاباد و سایر شهرها گردیدند. تحصن کننده گان خواستار آزادی بی قید وشرط بازداشت شده گان، خاتمۀ حکومت نظامی، پایان دادن به تبعیض ها و آزادی کلیۀ زندانیان سیاسی و مطبوعاتی در کشور شدند. معترضین که پلاکارد هایی نیز در محکومیت جنایات رژیم حمل می کردند، اعلام نمودند، درصورت عدم پاسخ گویی مسئولین رژیم به خواستهای آنان، اعتراضات خود را به شیوه های دیگری ادامه خواهند داد. اما این فقط جرقه ای از آتش خشم توده های مردم در سنندج بود.
مردم مبارز سنندج از ساعت 13،30 بعد از ظهر روز دهم مرداد، شروع به تعطیل مراکز تجاری و مغازه های شهر کرده، خود را برای دست زدن به یک اقدام اعتراضی بزرگ آماده ساختند. بتدریج حرکت مردم گروه گروه به سمت پارک بزرگ شهر آغاز گشته، جمعیت در محوطۀ پارک تجمع کرده، و فضای مقاومت در برابر تعرض، در میان مردم حاکم می شود. علاوه بر این، صد ها نفر از مردم روستاهای اطراف سنندج نیز، به تدریج به مردم مبارز شهر می پیوندند. این در شرایطی است، که شهر تماماً حالت شرایط حکومت نظامی داشته، و مأموران سرکوبگر رژیم، قدم به قدم در سطح شهر مستقر شده، و یا با خودروهای نظامی در حال گشت دادن در خیابانها بودند. مأمورین رژیم که بیش از 5000 نفر از عوامل سرکوبگر خود را، شامل یگان ویژه و نیروی ضد شورش، در شهر مستقر کرده بودند، از همان آغاز تجمع اعتراضی، در پی فرصتی برای تهاجم به توده های مردم بودند. اما فضای ارعاب ایجاد شده توسط سرکوبگران، تودۀ هزاران نفری معترضین در محوطۀ پارک را، دچار وحشت نساخت. از ساعت 18،30، بتدریج سردادن شعار"مرگ بر جمهوری اسلامی "، " زندانی سیاسی آزاد باید گردد"، و شعار هایی بر علیه سران جنایتکار رژیم، و در محکومیت اقدام ضدانسانی عوامل رژیم در مهاباد، از سوی تظاهر کننده گان آغاز شد. نیروهای سرکوبگر با تهاجم به مردم، و ضرب و شتم آنها، واکنش نشان داده و تلاش کردند، مردم را از محوطۀ پارک پراکنده کنند. با تهاجم مأموران رژیم، جمعیت هزاران نفری در پارک، به سرعت به خیابانهای شهر سرازیر شدند، و از این پس تیر اندازی بی وقفه، در گیری و جنگ وگریز خیابانی بی سابقه ای آغاز شد، که سیمای شهر را، به روزهای قیام بهمن 57 باز گرداند.
با سرازیر شدن مردم به خیابانها، شعار های تظاهر کننده گان نیز هر چه بیشتر، مستقیماً علیه رژیم و سران جنایتکار آن، نشانه گیری شد. مردم با بر افروختن آتش، و با سنگ باران کردن مهاجمین که بعضاً در مقابل تهاجم آنها، دست به عقب نشینی می زدند، همۀ خیابانهای مرکزی شهر را به میدان مقابله با سرکوبگران مبدل ساختند. در مدت کوتاهی حدود 10 هزار نفر از مردم شهر و برخی روستاهای اطراف، به درون تظاهرات و درگیری با نیروهای سرکوبگر کشیده شدند. نیروهای رژیم که از همان آغاز با ضرب و شتم، تیراندازی هوایی و شلیک گاز اشک آور، در تلاش برای تسلط بر اوضاع بودند، بتدریج به تیراندازی مستقیم متوسل شدند. مردم نیز حملات مأموران را بی جواب نگذاشته، آشکارا از خود دفاع می کردند. معترضین در مسیرهای متعددی در داخل شهر، در واکنش به تیراندازی به سوی تظاهر کننده گان، دست به تخریب مراکز سرکوب و غارت رژیم زدند. تظاهر کننده گان، مأموران رژیم را که در حال فیلم برداری از مبارزین بودند، مورد حمله قرار می دهند. در طول تظاهرات، چندین پایگاه جنایتکاران بسیجی در هم کوبیده شد؛ همچنین یک پاسگاه کلانتری به تصرف مردم در آمده، و خساراتی به آن وارد گردید. تظاهر کننده گان بدون کمترین هراسی در مقابله با حملات سرکوبگران، خودروهای متعلق به سرکوبگران را مورد حمله قرارداده، و آنها را به آتش می کشیدند. در پاسخ به تهاجم مأموران به مردم، بانکها، ساختمانهای دولتی و مراکز ارگانهای وابسته به رژیم مورد حملۀ مردم قرار گرفته، به آتش کشیده شده، آسیب دیدند. در برخی خیابانها درگیری چنان شدید بود، که عملاً شرایط کاملاً جنگی حاکم شده، صدای تیر اندازی لحظه ای قطع نمی شد. بخشی از خیابانهای اصلی شهر به تصرف مردم در آمده، عوامل سرکوبگر رژیم ناچار دست به عقب نشینی زدند. در خیابانهای بسیاری، مردم شهر درب خانه های خود را باز گذاشته، مبارزین را به درون خانه ها راه داده، و از طریق تأمین آب و نوشیدنی، آنها را در ادامه مقاومت یاری می کردند. مبارزین در سنندج با تقسیم شدن در دسته های 50 تا 60 نفری، عملاً همۀ قدرت سرکوب رژیم در شهر را به مصاف طلبیدند. در این درگیری ها همچنین، دهها نفر از عناصر سرکوبگر رژیم نیز، که مردم را مورد ضرب و شتم قرار می دادند، در اثر مقابلۀ مردم و برای دفاع ازخود، مورد حملۀ متقابل مردم معترض قرار گرفته و مجروح شدند.
در جریان مقاومت انقلابی سنندج بر اساس برخی از آخرین آمار های منتشر شده از سوی سازمانهای اپوزیسیون، تاکنون 6 نفر از مردم مبارز شهر، توسط سرکوبگران جنایتکار به قتل رسیده، دهها نفر مجروح، و بیش از 750 نفر نیز، بازداشت گردیده اند. اخبار متعددی از بد رفتاری شدید، توهین و شکنجۀ بازداشت شده گان از طرف عوامل رژیم، در زندانهای شهر حکایت می کنند. از محل نگهداری بسیاری از بازداشت شده گان، هنوز اطلاع دقیقی در دست نیست. درگیری مردم و نیروهای سرکوب رژیم در همۀ خیابان ها ومحله های اصلی شهر سنندج تا ساعت 22، و بطور پراکنده نیز تا ساعت 24 دهم مرداد، ادامه داشت. پس از آن، درگیریها فروکش کرده و مأموران رژیم باردیگر قادر شدند، شهر را تحت کنترل کامل خود در آورند. حتی پس از نیمه شب نیز، هنوز از برخی محلات شهر، صدای تیراندازی به گوش می رسید. عناصر سرکوبگر رژیم پس از پایان درگیری ها، به خانه های مردم مراجعه کرده، تلاش کردند افراد بیشتری را بدلیل شرکت در مقاومت انقلابی بازداشت کنند.
در اولین روز پس از درگیری، از صبح زود صد ها نفر از اعضای خانواده های بازداشت شده گان، در مقابل ادارات رژیم در سنندج، دست به تجمع زده و خواستار آزادی بستگان بازداشت شدۀ خود گردیدند. اقدام سریع خانواده ها در عین حال علامتی بود، که مردم شهر از سرکوبگری وخشونت اعمال شده از سوی نیروهای رژیم، مرعوب نشده و به مقاومت وتلاش خود، در اشکال دیگری ادامه خواهند داد. مراکز تجاری و مغازه های شهر نیز در اولین روز پس از خاتمۀ درگیری ها، به عنوان اعتراض مردم به وحشیگری نیروهای سرکوب رژیم، در حالت تعطیلی باقی ماندند. همچنین در طی اولین روز پس از درگیریهای سنندج، چندین نفر از فعالین حقوق بشر در شهر، با اینکه هیچگونه نقشی در در گیریها نداشتند، از سوی مأمورین رژیم، بازداشت گردیدند.
پس از پایان درگیری های سنندج، اعمال فشار و کنترل سرکوبگران در شهر مریوان نیز تشدید شد.
مردم مریوان پس از تهاجم رژیم علیه اعتراضات مردم در شهرهای دیگر، در همبستگی با مردم این شهرها، فوراً دست به عکس العمل زده، و درست یک روز پس از پایان درگیریها در سنندج، مراکز تجاری و مغازه های شهر را، بطور کامل به تعطیلی کشاندند. مأمورین رژیم با اعمال فشار و تهدید مردم تلاش کردند، از تعطیلی مراکز تجاری شهر جلوگیری کنند؛ اما با مقاومت مصممانۀ مردم مبارز مریوان مواجه شده، عقب نشستند. مأمورین رژیم، شهر را به شدت تحت کنترل خود در آورده، عملاً حکومت نظامی اعلام می کنند. گروههایی از مردم مریوان نیز که در تجمعاتی در شهر شرکت نموده بودند، بازداشت شده، به مراکز اطلاعات رژیم منتقل می شوند. در شهر مریوان در یکی از جاده های شهر نیز، مردم مبارز با گروهی از عوامل سرکوب درگیر شدند، که مزدوران رژیم، بعداً با در دست داشتن فیلمی از صحنۀ درگیری، در شهر بدنبال مبارزین می گردند.
اولین روز پس از فروکش کردن مبارزۀ انقلابی در سنندج، فضای شهر سقز نیز ملتهب و آمادۀ درگیری بین مردم و نیروهای سرکوبگر رژیم می گردد. مأموران رژیم اسلامی که تجربۀ مقابله با تعرض انقلابی مردم سنندج را، یک روز پیش از آن پشت سر گذارده بودند، خود را برای توسل به حداکثر تهاجم سرکوبگرانه به مردم سقز، آماده می کنند. روز 12 مرداد، یعنی دو روز پس از رویداد های سنندج، در ساعات اولیۀ صبح، تمام مغازه ها و مراکز تجاری شهر سقز در اعتراض به جنایات رژیم در مهاباد، و سایر شهرهای کردستان تعطیل گردیده، شهر در حالت اعتصاب عمومی کامل قرار گرفت. از ساعت 9،30، هزاران نفر از مردم سقز، بسرعت با تجمع در نقاط مختلف شهر، دست به راهپیمایی زده، به دادن شعار بر علیه رژیم و سران آن پرداختند. لحظاتی بعد، مأمورین رژیم به سوی مردم حمله ور شده، به ضرب وشتم تظاهر کننده گان دست زدند. مردم معترض برای مقابله با تهاجم دسته جات سرکوبگر، فوراً عکس العمل نشان داده، به گروههای 100 و150 نفری تقسیم شده، و به ساختمانهای مراکز دولتی، نظیر فرمانداری سقز، همچنین بانکها و نهاد های سرکوب مذهبی رژیم، یورش می برند. مردم خشمگین سقز به طرف ساختمانهای مراکز سرکوب وجنایت رژیم، یعنی دادگاههای انقلاب اسلامی، دادگستری رژیم، حسینیه و یک مرکز صندوق قرض الحسنه، هجوم برده، آنها را تخریب و یا به آتش می کشند. همچنین 20 نفر از عناصر سرکوبگر رژیم نیز، مجروح می شوند. مقاومت انقلابی مردم سقز، چنان قاطعانه و مصممانه بود، که حتی تا ساعت 10،30، قادر شدند مرکز شهر را، بطورکامل تحت کنترل خود در آورده، نیروهای سرکوبگر رژیم را علیرغم آماده گی قبلی آنها، به عقب برانند. از ساعت 11 نیروهای سرکوب رژیم، تهاجم مسلحانۀ سنگین خود را آغاز کرده، مردم غیر مسلح را به رگبار گلوله می بندند. در همان آغاز تیراندازی شدید عوامل جنایتکار رژیم، 3 نفر از مردم مبارز شهر جان خود را از دست داده، و بیش از 20 نفر مجروح می گردند. بتدریج مرکز شهر سقز به کنترل نیروهای رژیم در آمده، و مردم در محلات حاشیۀ شهر، تجمع می کنند. مأموران رژیم دست به اقدام سرکوبگرانۀ بی سابقه ای در درگیریهای شهری زده، و توده های معترض سقز را، از طریق هلیکوپترها به رگبار گلوله بسته، و از مسلسلهای سنگین در شلیک به سوی مردم استفاده می کنند. نیروهای سرکوب رژیم، به کشتار مردم بی دفاع در خیابانها بسنده نمی کنند؛ آنها حتی به خانه های مردم هجوم برده، با شکستن درب خانه ها، به ضرب و شتم و بازداشت مردم شهر، دست می زنند. مأموران وابسته به نیروی ویژۀ رژیم، سوار بر موتورسیکلت و خودروهای خود، به سوی تجمعات مردم شلیک کرده، محل را ترک می کردند. مأمورین جنایتکار حتی به بیمارستانهای سقز دستور داده بودند، از پذیرش مردم مجروح خودداری کنند. تا اوائل شب، 13 نفر از مردم مبارز سقز، در اثر رگبار گلوله های سرکوبگران جان باخته، دهها نفر مجروح گشته، و بیش از 500 نفر نیز بازداشت می شوند. مأموران رژیم، در نقاط مختلف شهر نیز، با بلند گو مردم را تهدید، و از آنها می خواستند، از خانه های خود خارج نشوند. با آغاز تاریکی شب، عوامل سرکوب رژیم، حتی جریان آب شهر سقز را نیز قطع کردند، تا با اعمال فشار هرچه بیشتر، بر مقاومت مردم مبارز سقز غلبه کنند. پاسداران جنایتکار، بسیاری از زخمی های درگیری شهر سقز را از بیمارستانها خارج، به نقاط نامعلومی منتقل می کنند. در بیمارستان تأمین اجتماعی سقز، با یورش پاسداران برای دستگیری و خارج ساختن مجروحان از بیمارستان، پزشکان معالج زخمی های درگیریها، دست به مقاومت می زنند. پاسداران جنایتکار ضمن ضرب و شتم وحشیانۀ پزشکان، مجروحین را به زور به همراه خود می برند. شدت در گیریها و کنترل نظامی شهر سقز طوری بود، که حتی کارمندان دولت تا ساعت 19، قادر به خروج از محل کار، و مراجعه به خانه های خود نبودند. نیروهای سرکوب با بیش از 200 خودرو نظامی از یک تیپ ویژه، و هزاران نفر از سرکوبگران، از شهرهای دیگر به سقز اعزام شده بودند. شدت عمل نیروهای سرکوبگر رژیم در سقز، و همچنین تعرض جسورانه و فوری مردم، در تمام درگیریها و تظاهرات کنونی مردم کردستان، بی سابقه بود. همچنین بر اساس آمارهای تا کنونی سازمانهای اپوزیسیون نیز، بیشترین جانباختگان مبارزات اخیر مردم، از تهاجم بی رحمانۀ مأموران رژیم، و مقاومت فعالانۀ مردم در مقابل آن در این شهر، ناشی شده است. شهر سقز یک روز پس از درگیریهای شدید، هنوز در تعطیلی کامل قرار داشته و مغازه ها و مراکز تجاری شهر در حالت اعتصاب بسر می بردند.
از ساعات بعد از ظهر روز 12 مرداد، پس از پایان درگیریهای سقز، مردم مبارز بوکان نیز با اطلاع از جنایات رژیم در سقز و شهرهای دیگر، در یک اقدام یکپارچه، مراکز تجاری و مغازه های شهر را تعطیل کرده، به برگذاری تجمعات خیابانی اقدام کردند. در مدت کوتاهی هزاران نفر از مردم بوکان در خیابانها ومیدانهای شهر گرد آمده، و دست به یک راهپیمایی اعتراضی علیه سیاستهای سرکوبگرانۀ رژیم اسلامی زدند. مأمورین سرکوب رژیم از بعد از ظهر، با انتقال نیروی وسیعی از سرکوبگران اعزامی از شهرهای دیگر، مناطق حساس شهر را تحت کنترل خود گرفته، در خیابانها و چهارراهها مستقر شدند. مردم معترض شهر بوکان در مسیر راهپیمایی، بر علیه سران جنایتکار رژیم شعار داده، و جنایات عوامل رژیم در شهرهای کردستان را محکوم کردند. در مناطقی از شهر بوکان نیز، تیراندازیهایی صورت گرفت. شهر بوکان در شرایط حکومت نظامی قرار داشته و مأمورین سرکوب، در مقابل کلیۀ ساختمانهای دولتی و بانکها، مستقر گردیده اند. شهر بوکان روز بعد، یعنی 13 مرداد نیز در یک حالت غیر فعال و نیمه تعطیل قرار داشت، و واحد های سرکوب رِژیم، در تمام مناطق شهر مستقر بودند.
مقاومت تعرضی توده های زحمتکش کردستان، جنبش انقلابی مردم ایران برای سرنگونی رژیم ترور اسلامی را، چندین گام به جلو برد. کشتار بی رحمانۀ مردم مبارز، صد ها زخمی و هزاران بازداشت شده روزهای گذشته، برای رژیم جنایتکار اسلامی تبدیل به طناب داری خواهد شد، که هر چه بیشتر شرایط ادامۀ حیات ننگین آن را، مشکل و مشکل تر خواهد ساخت. تعرض جسورانۀ مردم مبارز، بعد از بیش از دو دهه ترور و قدرقدرتی رژیم اسلامی، به تقویت اعتماد به نفس مردم ستمدیدۀ ایران منجر می گردد. مردم تحت سلطۀ بربریت این رژیم پلید، برای اولین بار تصویر روزهای مبارزۀ رویارو، برای سرنگونی رژیم اسلامی را در مقابل چشمان خود، به عینه دیدند. روزهای پرشور قدرت نمایی علنی توده های مردم همچنین، انبوهی از تجارب سیاسی و سازماندهی برای فعالین جنبشهای انقلابی برجای گذاشت؛ تجاربی که بدون کسب آنها، سازمان دادن به یک مبارزۀ توده ای پیروزمند برای سرنگونی هارترین رژیم جهان، غیر ممکن بود.
takdehghan2@arcor.de