روز 30 خرداد سال 60، یاد آور یکی از نقاط عطف بزرگ و سرنوشت ساز جنبشهای انقلابی در تاریخ معاصر ایران است. حماسه سیاهکل در بهمن 49، قیام مردم تبریز در بهمن 56، قیام مسلحانه در روزهای 21 و22 بهمن 57 و مقاومت سراسیمه مردم در 30 خرداد سال 60، لحظات آغاز، همه گیر شدن، اوج یابی، افول تدریجی و در انتها، شروع فروپاشی کامل انقلاب بهمن را رقم میزنند. مقاومت مردم در روز 30 خرداد سال 60، که بصورت یک تظاهرات کم و بیش بی برنامه و هراسناک از تثبیت رژیم ترور آغاز شد، علیرغم شجاعت و شور انقلابی شرکت کننده گان در آن اما، سرنوشتی جز شکست در پیش رو نداشت.
رژیم اسلامی در ماههای قبل از سال 60، مداوماً دست به پیشروی زده، در موضع قدرت کامل برای درهم کوبیدن قطعی انقلاب قرار گرفته بود. حوادث سیاسی و تغییرات جدی، نظیر قلع و قمع قدرت شورایی در ترکمن صحرا( بهمن 58)، تهاجم سبعانه به دانشگاهها و تعطیلی کلیه مراکز آموزش عالی( اردیهشت 59)، راهزنی دارودسته فرخ نگهدار- علی کشتگر( اکثریت) در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران( خرداد 59) و آغاز جنگ ارتجاعی 8 ساله ( شهریور 59)، توازن قوای سیاسی در سطح کشور را بطور استراتژیک و برگشت ناپذیر بنفع رژیم اسلامی تغییر داده بود. اپوزیسیون چپ که بدلیل همدستی فعال " اکثریت" خیانتکار با دستگاههای سرکوب رژیم، بشدت تضعیف شده بود، از توانی بمراتب کمتر از گذشته برای تجمع نیرو برخوردار بوده، بدتر از آن، قادر به درک ابعاد فاجعه بار خطرات بزرگ آتی و احتمال آغاز حمام خون نبود؛ نتیجتاً هیچگونه اتحادی نیز در میان نیروهای اصلی سراسری و کردستانی شکل نگرفت.
رژیم اسلامی که از هفته های آخر سال 59، با سرعت و کاملاً سازمانیافته در حال طراحی نقشه آغاز سرکوب همگانی و قتل عام فعالین سیاسی بود، بدون برخورد به مانعی جدی تعرض میکرد. سازمانهای سیاسی، قبل از همه مجاهدین، قادر به تدوین یک استراتژی مقابله با شرایط آتی نشده، در بهترین حالت به یک قیام عجولانه و مأیوسانه متوسل شدند. رژیم اسلامی با درهم شکستن مقاومت 30 خرداد، که در تهران به یک تظاهرات نیم میلیون نفری انجامیده بود، با درنده خویی توصیف ناپذیری، عملی ساختن کشتارهای هولناک دهه 60 را آغاز کرد. طبق آمارهای کاملاً موثق، از روز 30 خرداد سال 60 تا اوایل پاییز سال 61 بیش از 12000 نفر از آگاهترین مبارزین سیاسی، عمدتاً در سنین 17 تا 22 سالگی، گروه گروه، به معنی واقعی کلمه سلاخی شدند. این همان کابوس هولناکی بود که با تحقق آن، همه دستاوردهای مبارزات مردم ایران، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب بهمن نابود گردید.
مبارزین شجاع و آزادیخواه 30 خرداد سال 60 به بعد، بدون آماده گی لازم و بیکباره در دوراهی انتخابی بسیار دشوار قرارگرفته، داوطلبانه در مسیری گام گذاردند، که انتهای آن جز شکست محتوم نبود. این واقعیت اما ذره ای از عظمت شخصیت پیشرو، صداقت و تعهد آنان به ارزشهای انسانی کم نمیکند. آنها برای جلوگیری از شکست انقلاب بزرگ بهمن و تثبیت قطعی رژیم ترور اسلامی، در شرایط فقدان سازمانیافتگی انقلابی توده های مردم و عدم وجود یک اپوزیسیون متحد، خود را به آب و آتش زدند. با جرئت میتوان از شهامت و جسارت انقلابی جانباخته گان این دوره، بعنوان پدیده ای بیمانند و غیرقابل انتظار در قرن بیستم و همه تاریخ ایران یاد کرد.
!یاد پرآوازه و آرمانخواهی پرشور آنان گرامی باد
----------------
جانیان حاکم، طرح کشتارهای بزرگ را در چه تاریخی آماده نموده، چگونه زمینه های عملی شدن آنرا مهیا ساختند؟
حکومت اسلامی با شروع جنگ ارتجاعی از تابستان سال 59، تشدید سرکوب بقصد نابودی کامل دست آوردهای انقلاب بهمن را، در دستور کار خود قرار داد. در همین رابطه، جلساتی از سوی مسئولین کاملاً رسمی و دولتی و نه افراد قمه کش و " لباس شخصی"، تشکیل شده، سیاست سرکوب همگانی، بطور منظم و سازمانیافته، مورد بحث و تصمیم گیری واقع میشود. گزارش این جلسات در اواخر خرداد سال 60 در نشریه کار، ارگان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران- اقلیت، درج گردید.
جلسات " هماهنگی مقابله با احزاب و گروههای ضد انقلاب" در روزهای 9 و 11 بهمن سال 1359، تحت مسئولیت بهزاد نبوی، وزیر مشاور دولت وقت [ از جریان " سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی" و اصلاح طلب کنونی ]، برگزار میشوند. سازمان نامبرده، نه فقط در این مورد، بلکه از آغاز تأسیس رژیم اسلامی، بازوی فاشیستی و افراطی آن را تشکیل میداده است. در این جلسات، موارد پایین برای شروع تهاجم همه جانبه و کشتارهای دسته جمعی مبارزین، بترتیب زیر به تصویب میرسند:
1- طی اطلاعیهای که از سوی دادستان انقلاب *1 صادر میگردد به کلیه گروههای مسلح که علیه نظام جمهوری اسلامی اسلحه کشیدهاند مهلت داده میشود که اسلحههای خود را به مراکز سپاه و کمیته تحویل دهند و متعهد گردند تا پس از این در چهارچوب قانون اساسی و قوانین جاری مملکت به فعالیت خود ادامه دهند.
2- در صورت عدم تحویل سلاح، گروههای مسلح غیرقانونی اعلام و با آنان بشدت مقابله خواهد شد.
3- قبل از اعلام پانزده روزه سپاه و کمیته تحت سرپرستی برادر تهرانی معاون اطلاعاتی نخستوزیر کلیه سران گروه های متخاصم مسلح بالفعل شناسایی و دستگیر شوند و مهلت در زندان خواهند داشت تا رسماً اعلام نمایند که دیگر دست به اسلحه نخواهند برد.
4- قبل و بعد از اعلام دادستانی فعالیت تبلیغاتی وسیع تحت مسئولیت برادر زنگنه معاون وزیر ارشاد جهت سه منظور به شرح ذیل انجام خواهد شد:
الف- فراهم شدن زمینه اجتماعی جهت برخورد با این سازمانها و گروهها
ب- مشخص کردن گروههای متخاصم مسلح بالفعل
ج- ممانعت از هر گونه برخورد گروههای مردمی با این سازمانها و گروهها در مدت 15 روزه مهلت (جلوگیری از برخورد حزبالله با گروههای مسلح و واگذاری آن به مسئولان).
5- بلافاصله پس از اعلام دادستانی موج وسیع حمایت دولت و کلیه نهادها و گروههای خط امامی از این حرکت (طی مصاحبه و اعلامیه و نماز جمعه و.... ) تحت مسئولیت آقای زنگنه معاون وزیر ارشاد.
6- پس از سر آمدن مدت مهلت، با شدت تمام کلیه سران و کادرهای سازمان دستگیر و محاکمه و به اشد مجازات برسند و حتا کلیه سمپاتها که در حین فروش روزنامه، پخش اعلامیه و پلاکارت و یا هرگونه فعالیت به نفع این گروهها دستگیر و درجهت ارشاد مجازات شوند.
7- محاکمات اینها باید علنی باشد.
8- طی اطلاعیه وزارت کشور اعلام نماید به علت شرایط فعلی جامعه (مساله جنگ) هیچ حزب و گروهی اجازه تظاهراًت و میتینگ ندارند...
شرکت کننده گان در دو جلسه طراحی کشتارهای دسته جمعی:
1- آخوند محمدرضا مهدوی کنی، وزیر کشور و سرپرست کمیتههای انقلاب اسلامی
2- آخوند باقری کنی، مسئول کمیته انقلاب اسلامی مرکز
3- مرتضی رضایی [ یا محسن رضایی؟]، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وقت و جانشین فرمانده سپاه پاسداران کنونی
4- آخوند عبدالکریم موسوی اردبیلی، دادستانکل کشور
5- آخوند علی قدوسی، دادستانکل انقلاب اسلامی
6- مصطفی میرسلیم، سرپرست شهربانی کل کشور
7- بهزاد نبوی، وزیرمشاور [ دولت] در امور اجرایی، و مسئول برگزاری این جلسات [ در این دوره، بنی صدر و رجایی، پست ریاست جمهوری و نخست وزیری رژیم را برعهده دارند.]
8- محسن سازگارا، معاون سیاسی بهزاد نبوی وزیر مشاور
9- علی قوچ کانلو، مسئول واحد احزاب و گروهها در معاونت سیاسی نخست وزریری. از معاونین محسن سازگارا
10- نصرالله جهانگرد، مسئول بخش تحقیقات واحد احزاب و گروهها در معاونت سیاسی نخست وزیری، از معاونین محسن سازگارا
در جلسهی دوم ( 11 بهمن 59) افراد زیر نیز، به جمع بالا اضافه میشوند:
11- اسدالله لاجوردی، دادستان انقلاب اسلامی مرکز
12- محمد کچویی، رئیس زندان اوین
13- خسرو تهرانی، معاون اطلاعات و امنیت نخست وزیر
14- صباح زنگنه، معاون وزیر ارشاد
15- حسین غفاری (عضو شورای سرپرستی صدا و سیما)
16- صفر صالحی، فرمانده ستاد سپاه پاسداران.
در این جلسات، احزاب موجود در کشور، در 4 دسته، قرار میگیرند. دسته چهارم، خود به دو گروه تقسیم میشود:
گروه 1- " متخاصم بالفعل"،
گروه 2- " متخاصم بالقوه"
- دسته چهارم از احزاب سیاسی کشور، گروههای " متخاصم بالفعل ": این گروهها، مشمول مرحله اول سیاست سرکوب میگردند.
1- حزب دمکرات (جناح قاسملو) [ دقیق: حزب دموکرات کردستان ایران]
2- کومله [ در دوره فوق: سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران- کومه له، یک سازمان چپ از سنت مائوئیسم، در طیف نیروهای موسوم به " خط 3 ".]
3- سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر [ بزرگترین سازمان در طیف موسوم به " خط 3 ". این جریان، بخش بزرگی از جناح انشعابی از سازمان مجاهدین در سال 54 را تشکیل میداد.]
4- رزگاری [ یک سازمان کردستانی ایرانی، سیاسی- اسلامی( سنی) راست، نزدیک به دولت سابق عراق و سازمان مجاهدین.]
5- چریک های فدایی ( اقلیت ) [ در تاریخ فوق: سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، بزرگترین سازمان چپ سراسری در این مقطع.]
6- فدائیان خلق ( اشرف دهقانی ) [ دقیق : چریکهای فدایی خلق ایران( بدون پیشوند " سازمان ".]
- دسته چهارم از احزاب سیاسی کشور. گروههای " متخاصم بالقوه" که برای مرحله دوم سرکوب در نظر گرفته میشوند:
1- سازمان مجاهدین خلق ایران [ این سازمان هنوز تا روزهای خرداد سال 60، خود را مخالف انحصار طلبی جناح بهشتی- رفسنجانی- خامنه ای معرفی کرده، دست به برخورد مستقیم به خمینی و رژیم اسلامی نمی زد.]
2- چریکهای فدایی مستقل [ تحت این عنوان در دوره فوق، سازمان معینی وجود نداشت. شاید جناح انشعابی کوچکی از جریان " اکثریت" تحت عنوان " سازمان چریکهای فدایی خلق ایران- اکثریت( جناح چپ) مد نظر است]
3- رزمندگان راه کارگر [ منظور دراینجا، سازمان رزمنده گان آزادی طبقه کارگر، جریان کوچکی در طیف" خط 3 " است.]
4- آرمان مستضعفین [ جریانی سیاسی- اسلامی و مدافع چهارچوب فکری علی شریعتی.]
5- راه کارگر ( علی اصغر ایزدی) [ نام اضافه شده، احتمالاً باید چهره اصلی از رهبری این جریان در دوره فوق را مشخص کند، تا با عنوان آمده ( راه کارگر) در بند 3 اشتباه نشود.]
- دسته سوم از احزاب سیاسی کشور. این بخش، گروههایی را که مخالف رژیم ارزیابی شده، اما دست به اقدام مسلحانه برای سرنگونی حکومت اسلامی نمی زنند، شامل میگردید؛ از این رو در مرحله آخر سیاست سرکوب، قرار میگیرند:
1- حزب توده ایران [ در این مقطع بطور علنی و افراطی از همه سیاستهای رژیم اسلامی، بوِیژه جنگ و سرکوب آزادیهای دموکراتیک، دفاع میکرد.]
2- سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (اکثریت) [ در تاریخ فوق: سازمان فداییان خلق ایران- اکثریت. این گروه در این مقطع، فعالانه از سیاستهای جنگ و سرکوب رژیم اسلامی دفاع کرده، و شعار " پاسداران باید به سلاح سنگین مسلح شوند" آن، بر دیوارهای شهرها، نقش بسته بود.]*2
3- حزب رنجبران [ این جریان، از موضع افراطی ضد شوروی، در کنار جناح بنی صدر قرار گرفته، از جنگ ارتجاعی حمایت میکرد.]
4- حزب دمکرات طرفدار کنگره چهار (جناح غنی بلوریان) [ جناح انشعابی از حزب دموکرات کردستان ایران در سال 1359، که در کنگره چهارم این حزب، از موضع حزب توده و تحت رهبری فرد نامبرده در بالا، دست به انشعاب زد.]
5- جبهه ملی [ جبهه ملی، نظیر بنی صدر، از مؤسسین اولیه رژیم اسلامی بود. اما در این مقطع و بویژه پس از استعفای دولت بازرگان در آبان 58، از مرکز اصلی قدرت به بیرون پرتاب شد.]
---------------------
توضیحات
*1 - این اطلاعیه را دادستانی انقلاب اسلامی رژیم، در اواخر خرداد سال 60 صادر کرده، بلافاصله بر اساس آن، اعدامهای دسته جمعی زندانیان سیاسی، آغاز گردید. در این رابطه نکته ای که متبکر اصلی صدور این اطلاعیه را مشخص میکند، در زیر درج میشود.
جانیان حاکم، طرح کشتارهای بزرگ را در چه تاریخی آماده نموده، چگونه زمینه های عملی شدن آنرا مهیا ساختند؟
حکومت اسلامی با شروع جنگ ارتجاعی از تابستان سال 59، تشدید سرکوب بقصد نابودی کامل دست آوردهای انقلاب بهمن را، در دستور کار خود قرار داد. در همین رابطه، جلساتی از سوی مسئولین کاملاً رسمی و دولتی و نه افراد قمه کش و " لباس شخصی"، تشکیل شده، سیاست سرکوب همگانی، بطور منظم و سازمانیافته، مورد بحث و تصمیم گیری واقع میشود. گزارش این جلسات در اواخر خرداد سال 60 در نشریه کار، ارگان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران- اقلیت، درج گردید.
جلسات " هماهنگی مقابله با احزاب و گروههای ضد انقلاب" در روزهای 9 و 11 بهمن سال 1359، تحت مسئولیت بهزاد نبوی، وزیر مشاور دولت وقت [ از جریان " سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی" و اصلاح طلب کنونی ]، برگزار میشوند. سازمان نامبرده، نه فقط در این مورد، بلکه از آغاز تأسیس رژیم اسلامی، بازوی فاشیستی و افراطی آن را تشکیل میداده است. در این جلسات، موارد پایین برای شروع تهاجم همه جانبه و کشتارهای دسته جمعی مبارزین، بترتیب زیر به تصویب میرسند:
1- طی اطلاعیهای که از سوی دادستان انقلاب *1 صادر میگردد به کلیه گروههای مسلح که علیه نظام جمهوری اسلامی اسلحه کشیدهاند مهلت داده میشود که اسلحههای خود را به مراکز سپاه و کمیته تحویل دهند و متعهد گردند تا پس از این در چهارچوب قانون اساسی و قوانین جاری مملکت به فعالیت خود ادامه دهند.
2- در صورت عدم تحویل سلاح، گروههای مسلح غیرقانونی اعلام و با آنان بشدت مقابله خواهد شد.
3- قبل از اعلام پانزده روزه سپاه و کمیته تحت سرپرستی برادر تهرانی معاون اطلاعاتی نخستوزیر کلیه سران گروه های متخاصم مسلح بالفعل شناسایی و دستگیر شوند و مهلت در زندان خواهند داشت تا رسماً اعلام نمایند که دیگر دست به اسلحه نخواهند برد.
4- قبل و بعد از اعلام دادستانی فعالیت تبلیغاتی وسیع تحت مسئولیت برادر زنگنه معاون وزیر ارشاد جهت سه منظور به شرح ذیل انجام خواهد شد:
الف- فراهم شدن زمینه اجتماعی جهت برخورد با این سازمانها و گروهها
ب- مشخص کردن گروههای متخاصم مسلح بالفعل
ج- ممانعت از هر گونه برخورد گروههای مردمی با این سازمانها و گروهها در مدت 15 روزه مهلت (جلوگیری از برخورد حزبالله با گروههای مسلح و واگذاری آن به مسئولان).
5- بلافاصله پس از اعلام دادستانی موج وسیع حمایت دولت و کلیه نهادها و گروههای خط امامی از این حرکت (طی مصاحبه و اعلامیه و نماز جمعه و.... ) تحت مسئولیت آقای زنگنه معاون وزیر ارشاد.
6- پس از سر آمدن مدت مهلت، با شدت تمام کلیه سران و کادرهای سازمان دستگیر و محاکمه و به اشد مجازات برسند و حتا کلیه سمپاتها که در حین فروش روزنامه، پخش اعلامیه و پلاکارت و یا هرگونه فعالیت به نفع این گروهها دستگیر و درجهت ارشاد مجازات شوند.
7- محاکمات اینها باید علنی باشد.
8- طی اطلاعیه وزارت کشور اعلام نماید به علت شرایط فعلی جامعه (مساله جنگ) هیچ حزب و گروهی اجازه تظاهراًت و میتینگ ندارند...
شرکت کننده گان در دو جلسه طراحی کشتارهای دسته جمعی:
1- آخوند محمدرضا مهدوی کنی، وزیر کشور و سرپرست کمیتههای انقلاب اسلامی
2- آخوند باقری کنی، مسئول کمیته انقلاب اسلامی مرکز
3- مرتضی رضایی [ یا محسن رضایی؟]، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وقت و جانشین فرمانده سپاه پاسداران کنونی
4- آخوند عبدالکریم موسوی اردبیلی، دادستانکل کشور
5- آخوند علی قدوسی، دادستانکل انقلاب اسلامی
6- مصطفی میرسلیم، سرپرست شهربانی کل کشور
7- بهزاد نبوی، وزیرمشاور [ دولت] در امور اجرایی، و مسئول برگزاری این جلسات [ در این دوره، بنی صدر و رجایی، پست ریاست جمهوری و نخست وزیری رژیم را برعهده دارند.]
8- محسن سازگارا، معاون سیاسی بهزاد نبوی وزیر مشاور
9- علی قوچ کانلو، مسئول واحد احزاب و گروهها در معاونت سیاسی نخست وزریری. از معاونین محسن سازگارا
10- نصرالله جهانگرد، مسئول بخش تحقیقات واحد احزاب و گروهها در معاونت سیاسی نخست وزیری، از معاونین محسن سازگارا
در جلسهی دوم ( 11 بهمن 59) افراد زیر نیز، به جمع بالا اضافه میشوند:
11- اسدالله لاجوردی، دادستان انقلاب اسلامی مرکز
12- محمد کچویی، رئیس زندان اوین
13- خسرو تهرانی، معاون اطلاعات و امنیت نخست وزیر
14- صباح زنگنه، معاون وزیر ارشاد
15- حسین غفاری (عضو شورای سرپرستی صدا و سیما)
16- صفر صالحی، فرمانده ستاد سپاه پاسداران.
در این جلسات، احزاب موجود در کشور، در 4 دسته، قرار میگیرند. دسته چهارم، خود به دو گروه تقسیم میشود:
گروه 1- " متخاصم بالفعل"،
گروه 2- " متخاصم بالقوه"
- دسته چهارم از احزاب سیاسی کشور، گروههای " متخاصم بالفعل ": این گروهها، مشمول مرحله اول سیاست سرکوب میگردند.
1- حزب دمکرات (جناح قاسملو) [ دقیق: حزب دموکرات کردستان ایران]
2- کومله [ در دوره فوق: سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران- کومه له، یک سازمان چپ از سنت مائوئیسم، در طیف نیروهای موسوم به " خط 3 ".]
3- سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر [ بزرگترین سازمان در طیف موسوم به " خط 3 ". این جریان، بخش بزرگی از جناح انشعابی از سازمان مجاهدین در سال 54 را تشکیل میداد.]
4- رزگاری [ یک سازمان کردستانی ایرانی، سیاسی- اسلامی( سنی) راست، نزدیک به دولت سابق عراق و سازمان مجاهدین.]
5- چریک های فدایی ( اقلیت ) [ در تاریخ فوق: سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، بزرگترین سازمان چپ سراسری در این مقطع.]
6- فدائیان خلق ( اشرف دهقانی ) [ دقیق : چریکهای فدایی خلق ایران( بدون پیشوند " سازمان ".]
- دسته چهارم از احزاب سیاسی کشور. گروههای " متخاصم بالقوه" که برای مرحله دوم سرکوب در نظر گرفته میشوند:
1- سازمان مجاهدین خلق ایران [ این سازمان هنوز تا روزهای خرداد سال 60، خود را مخالف انحصار طلبی جناح بهشتی- رفسنجانی- خامنه ای معرفی کرده، دست به برخورد مستقیم به خمینی و رژیم اسلامی نمی زد.]
2- چریکهای فدایی مستقل [ تحت این عنوان در دوره فوق، سازمان معینی وجود نداشت. شاید جناح انشعابی کوچکی از جریان " اکثریت" تحت عنوان " سازمان چریکهای فدایی خلق ایران- اکثریت( جناح چپ) مد نظر است]
3- رزمندگان راه کارگر [ منظور دراینجا، سازمان رزمنده گان آزادی طبقه کارگر، جریان کوچکی در طیف" خط 3 " است.]
4- آرمان مستضعفین [ جریانی سیاسی- اسلامی و مدافع چهارچوب فکری علی شریعتی.]
5- راه کارگر ( علی اصغر ایزدی) [ نام اضافه شده، احتمالاً باید چهره اصلی از رهبری این جریان در دوره فوق را مشخص کند، تا با عنوان آمده ( راه کارگر) در بند 3 اشتباه نشود.]
- دسته سوم از احزاب سیاسی کشور. این بخش، گروههایی را که مخالف رژیم ارزیابی شده، اما دست به اقدام مسلحانه برای سرنگونی حکومت اسلامی نمی زنند، شامل میگردید؛ از این رو در مرحله آخر سیاست سرکوب، قرار میگیرند:
1- حزب توده ایران [ در این مقطع بطور علنی و افراطی از همه سیاستهای رژیم اسلامی، بوِیژه جنگ و سرکوب آزادیهای دموکراتیک، دفاع میکرد.]
2- سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (اکثریت) [ در تاریخ فوق: سازمان فداییان خلق ایران- اکثریت. این گروه در این مقطع، فعالانه از سیاستهای جنگ و سرکوب رژیم اسلامی دفاع کرده، و شعار " پاسداران باید به سلاح سنگین مسلح شوند" آن، بر دیوارهای شهرها، نقش بسته بود.]*2
3- حزب رنجبران [ این جریان، از موضع افراطی ضد شوروی، در کنار جناح بنی صدر قرار گرفته، از جنگ ارتجاعی حمایت میکرد.]
4- حزب دمکرات طرفدار کنگره چهار (جناح غنی بلوریان) [ جناح انشعابی از حزب دموکرات کردستان ایران در سال 1359، که در کنگره چهارم این حزب، از موضع حزب توده و تحت رهبری فرد نامبرده در بالا، دست به انشعاب زد.]
5- جبهه ملی [ جبهه ملی، نظیر بنی صدر، از مؤسسین اولیه رژیم اسلامی بود. اما در این مقطع و بویژه پس از استعفای دولت بازرگان در آبان 58، از مرکز اصلی قدرت به بیرون پرتاب شد.]
---------------------
توضیحات
*1 - این اطلاعیه را دادستانی انقلاب اسلامی رژیم، در اواخر خرداد سال 60 صادر کرده، بلافاصله بر اساس آن، اعدامهای دسته جمعی زندانیان سیاسی، آغاز گردید. در این رابطه نکته ای که متبکر اصلی صدور این اطلاعیه را مشخص میکند، در زیر درج میشود.
" بهزاد نبوی در سال ۸۴ در این رابطه گفت:یک معاونت سياسى مهمى [ در نخست وزیری ] بود كه آقاى [ محسن ] سازگارا مسئول آن بودند و خيلى از كارهاى سياسى هم كه بايد در وزارت كشور انجام مىشد در اين معاونت به سرانجام میرسید. اعلاميه ۱۰ مادهاى دادستانى [ ماده 1 در مصوبات بالا] كه در سال ۶۰ صادر شد، در نخست وزيرى تنظيم شد نه در وزارت كشور و يا دادستانى بلكه توسط معاونت سياسى [ نخست وزیری ] " . - تأکیدات و توضیح درون [ ]، از وبلاگ جمهوری شورایی.
بنقل از مقاله آقای مصداقی در منبع زیر:
- برای تهیه بخش مربوط به سند برگزاری جلسات طراحی توطئه کشتارهای دسته جمعی زندانیان سیاسی، از منبع زیر استفاده شده است. در منابع دیگری، اسامی برخی گروههای سیاسی دیگر نیز قید شده است. از آنجا که مقاله آقای مصداقی، با ارائه منبع این خبر، یعنی نشریه کار سازمان فدایی- اقلیت و ذکر شماره های آن همراه است، نگارنده، همین لیست را بعنوان سند قابل اتکاء، درج میکند.
http://taliehmaghalat.blogspot.com/2006/05/blog-post_17.html
*2- مبتکر طرح شعار " پاسداران باید به سلاح سنگین مسلح شوند" در سازمان " اکثریت"، آقای جمشید طاهری پور، هم اکنون جزء جناح افراطی جریان " اکثریت" و از مدافعین فعال ائتلاف این دارودسته با سلطنت طلبان است. او حتی در مقاله ای، آشکارا پذیرش رهبری رضا پهلوی را توصیه کرده بود. مرتجع تبهکار و جانی شریک در ریختن خون هزاران نفر از مبارزین، امروزه در سایت 2 خردادی و ضدکمونیست " ایران امروز"، مرتباً به فعالین اپوزیسیون و قربانیان درنده خویی دیروز خود، درس حقوق بشر، بردباری، دموکراسی و تمرین تحمل یکدیگر میدهد. او نظیر بقیه مسئولین این دارودسته شبه فاشیستی رنگ عوض کرده، بجز اشارات مبهم و گنگ به برخی " خطاهای سازمان"، هیچ بحث مشخصی پیرامون نوع و نحوه همکاریهای این جریان و خود با رژیم اسلامی به زبان نیاورده است. در حالیکه درست درهمینجا، کوهی از حقایق ناگفته موجود است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ