Friday, June 01, 2007

انسانیت در جهان تک قطبی





در اين تور چيز " با ارزشی" نيست

http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20070601110847.html

روز دوشنبه 28 ماه مه احتمالا بسياری از مقامات در اتحاديه اروپا زير لب به شانس خود لعنت ميفرستادند، که " بد صيدی به تورشان" خورده است.

توری که از آن صحبت ميکنيم، يک تور عظيم مخصوص صيد ماهی های تن است که توی دريای مديترانه در ساحل مالتا به آب انداخته شد و تصوير آن هفته گذشته به سراسر دنيا مخابره شد. تور البته ماهی نگرفته بود، وگرنه همه از جان و دل طالب آن بودند، اما به اين تور فقط 27 آدم آويزان شده بودند و با مرگ دست و پنجه نرم ميکردند. به اين جهت مقامات محلی مالتا، وزارت خانه مربوطه در مادريد، کشور ليبی و در ايتاليا بحث در گرفته بود، و هيچکس حاضر نبود تور را جمع کند. قضيه از اين قرار است که در تعطيلات آخر هفته پناهجويان سوار يک کشتی ماهيگيری به آب ريخته ميشوند. يک مسافر تور مخصوص صيد ماهی های تن را به دريا می اندازد و آنها برای آنکه غرق نشوند از حاشيه باريک آن بالا ميروند. اما مقامات مالتا حاضر به نجات آنها نمی شوند و ميگويند اين وظيفه ليبی است. ليبی ميگويد باشد " کمک ميکنم "، اما از کمک خبری نيست.مقامات ليبی لابد فکر ميکردند اگر نجات اين پناهجويان" وظيفه " باشد، در مسووليت اسپانيا يا ايتالياست. ايتاليا هم درآغاز به روی خود نمی آورد. به اين ترتيب در سه روز تعطيل آخر هفته که آدم های مهم: روسا، مديران شرکت ها و البته " رهبران " جهان در اين بهشت توريستی اروپا تمدد اعصاب ميکردند، 27 پناهجوی مزبور در دريا با مرگ دست و پنجه نرم ميکردند. [ يادتان هست که نيکلای سارکوزی هم بعد از پيروزی در انتخابات فرانسه با کشتی دوست ميلياردرش به آب های مالتا زده بود.] صاحب " با وجدان " قايق هم از نجات پناهجويان خودداری ميکرد، در حاليکه در روزها آفتاب سوزان روی دريا، آنها را کباب ميکرد، و سرمای شبانه روی آب دريا چنانکه ميدانيد، منجمد کننده است. بسياری از پناهجويان زن و کودک بودند. بنا بر گزارش گاردين خانم لارا بولدريني، سخنگوی کميسيون پناهندگی سازمان ملل گفت دولت های دور و بر مديترانه، اين دريا را " به غرب وحشی تبديل کرده اند که در آن زندگی انسان ارزش خود را از دست داده است و مردمی که در معرض خطر مرگ قرار دارند، به امان خدا رها می شوند.


" نقش تصوير سکسي؟

بنا بر گزارش رويترز پناهندگان از ساحل عاج آمده اند و بعد از اينکه نهايتا توسط يک کشتی جنگی ايتاليايی از آب گرفته شدند، تقاضای پناهندگی سياسی کرده اند. نام ساحل عاج يادآور واقعه تلخی است که سال گذشته روی داد و طی آن اين خبر مخابره شد که بيش از 15000 نفر از مردم يک شهر در ساحل عاج به علت زباله هايی که از کشورهای پيشرفته به اين کشور صادر و در زمين های آن دفن ميشوند، در اثر انتشار گازها در يک شهر که از مراکز دفن زباله است، مسموم شدند. اين فقط يک حادثه و در فقط يک شهر و فقط در يک روز بود. به عبارت ديگر اگر مقامات اتحاديه اروپا، مردم کشورهای جهان سوم را " زباله " های لازم به دفن هم فرض کنند، اگر فقط ميخواستند به معامله پاياپای هم تن در دهند بايد حداقل 15000 تن از مردم ساحل عاج و حداکثر معلوم نيست چند ميليون آن را به شهروندی بپذيرند. ولی چنانکه ميدانيم در مبادله ی بازار گلوبال، دو طرف معادله تجاری هرگز مساوی نيستند. امروز مقامات کشورهای اروپايی و آمريکا حتی از رقم های 3000 و 4000 نفر پناهجو به مالتا يا يک منطقه ديگر طوری صحبت ميکنند که گويا آسمان به زمين آمده است.در حاليکه فقط جنگ ها و صدور اسلحه شان در همين چند سال اخير، به تنهايی ميليون ها پناهنده ايجاد کرده است، مبادله نابرابر که جای خود دارد. واقعيت اين است که رسوايی پايان هفته گذشته در مالتا نيز احتمالا به علت " سکسی" بودن تصوير مورد توجه ويژه رسانه ها قرار گرفت. اينديپندنت نشريه انگليسی" تصوير سکسی"را در صفحه اول منتشر کرد و روی آن نوشت " مايه شرم اروپا ". اغلب رسانه های بزرگ جهان از هرالد تريبون در آمريکا گرفته تا تايمز لندن تصوير را به چاپ رساندند. اما درست يک هفته پيش از اين رسوايی رويداد تکان دهنده تری درست در همين آب های مالتا اتفاق افتاد که خبر آن اگرچه مخابره شد، ولی به صفحات اول نرفت. ماجرا از اين است که 8 روز پيش از ماجرای اخير، يک گروه 53 نفری از پناهندگان در آب های مالتا ناپديد شدند و تا هم اکنون هيچ اثری از آن ها پيدانشده است. مقامات مربوط معتقدند همه آنها غرق شده اند. آنها قبل از اين که ناپديد شوند پيامی فرستاده بودند و گفته بودند دارند غرق ميشوند و تقاضای کمک کرده بودند. عکس های هوايی نشان ميدهد که پناهجويان بخت برگشته سعی ميکردند آب را با سطل های پلاستيکی خالی کنند. روزنامه ها نوشتند هواپيمايی که عکس ها را گرفته برای سوخت گيری به ايستگاه برگشت. مقامات ميگويند يک قايق نجات فرستاده بودند. به هر حال وقتی نيروی امداد هوايی به محل بازگشت ديگر خبری از پناهجويان نبود. در ماه گذشته " آوريل 2007 " دو بار خبر به کوسه سپردن دسته جمعی پناهجويان سوماليايی مخابره شد، يک بار در دسته 34 نفری که چند نفر از آنها جان خود را از دست دادند و تعدادی از آب گرفته شدند، ولی هردو مورد تنها چند خط از يک ستون باريک صفحات درونی روزنامه ها را به خود اختصاص داد. بويژه که آن موارد به حمله مشترک آمريکا و اتيوپی به سومالی و فاجعه پناهندگی بعد از آن مربوط است که بايد بطور اخص در رسانه ها پنهان شود. اساسا اگر قرار باشد فجايع پناهندگی ماه های اخير برشمرده شود، مثنوی هفتاد من ميشود. داستان های مربوط به پناهندگی يکی از تکان دهنده ترين بخش های تاريخی است که هم اکنون ما در حال ساختنش هستيم و ميتوان ادعا کرد حتی از داستان کشتارهای مستقيم در اثر بمباران ها نيز فاجعه بارتر است. در سايه همين اوضاع فاجعه بار است که رژيم جمهوری اسلامی به خود حق ميدهد به راحتی 100 هزار تن از مردم افغان را بی آنکه خم به ابرو بياورد از کشور بيرون بريزد. رژيم مطمئن است که کشورهای ديگر دست هايشان به اندازه کافی آلوده است و ادعايی نميتوانند داشته باشند. از طرف ديگر اراده و تمايل مردمی که به ارزش انسان ها و همبستگی بشری می انديشند زيرپا لگدمال ميشود. وجود ديکتاتوری - مثل ايران و ليبی - کار را برای آنها آسان ميکند. اما در دموکراسی ها برای منکوب کردن اراده مردم و ايجاد شکاف در همبستگی انسانی و فراهم آوردن شرايط " بيگانه ستيزی "، يک دنيا کار لازم است. بطوريکه رهبرانی مثل آقای سارکوزی و بلر برای انجام اين کارها و ادامه کاري، بطور جدی نياز دارند در مالتا يا يک بهشت ديگر روی زمين به تمدد اعصاب بپردازند. [ قايق چند ميليون پوندی که تونی بلر و شری برای تمدد اعصاب اجاره کردند را که به خاطر داريد] کشورهای اتحاديه اروپا که برای جلوگيری از ورود " شهروندان درجه دوم جهان " به کشورهای خود با هم همکاری ميکنند، با اين مشکل مواجه شده اند که در درياها و اقيانوس ها نميتوان ديوار را به همان کارايی بالا کشدی که در خشکی. به اين جهت با يکديگر و با ليبی وارد مذاکره شده اند تا جلوی ورود شهروندان درجه دو و سه جهان به مديترانه را بگيرند. اما نفس کشيدن در" جهان " های ديگر به غير از کشورهای متروپل آنقدر دشوار شده که بسياری مرگ را تقبل ميکنند وخود را به دريا می زنند. جنگ ها و کشتارها بر وخامت اوضاع بيش از پيش افزوده و بسياری ديگر هيچ چاره ای ندارند به جز فرار و مهاجرت و تلاش برای ورود" غيرقانونی " به کشورها. در متن خبرهای مربوط به واقعه اخير مالتا خبرهای فرعی بود که چندان جلب توجه نکرد.


از جمله:

صاحب قايقی که حاضر به نجات 27 پناهنده نبود: من ميخواهم به مردم کمک کنم، ولی فکر کنيد اگر آنها شورش ميکردند و کنترل قايق را بر عهده ميگرفتند چه ميشد؟

و اين يکی از کاپيتان کشتی جنگی ايتاليايی که آنها را نجات داد: آنها آدم های خوبی هستند. با اينکه بصورت توده در کنار موتورخانه چمباتمه زده بودند، صدايشان در نيامد. هردو جمله آشناست. در سفرنامه های مربوط به انتقال برده ها به آمريکا توسط کشتی های اسپانيايی مکرر به مشابه آنها برخورد ميکنيم.
------------------------------------
* به مقاله زندگی من و زباله های شما در آدرس زير مراجعه کنيد:

http://www.roshangari.com/as/ds.cgi?art=20061003235738.html
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ