Wednesday, April 13, 2005

طرح رفراندوم، بیان منافع کدام نیروی اجتماعی است؟ قسمت اول

چندین ماه از انتشار طرح رفراندوم قانون اساسی رژیم اسلامی می گذرد. این طرح که ابتدااز سوی گرایشی در جناح " اصلاح طلب" رژیم مطرح شد، بتدریج بخش اعظم بورژوازی حاکم و اپوزیسیون و پشتیبانان جهانی آن را دربر گرفت. طراحان این فراخوان، آن را طرحی برای همۀ مردم و فاقد هر گونۀ انگیزۀ گروهی و طبقاتی معرفی می کنند. بحث کوتاه زیر تلاش می کند، نیروهای مدافع این طرح را روشن سازد. 1
جناح دانشجویان متشکل در دفتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه: گرایشی در جناح میانی و راست طبقۀ متوسط،، بخشی از خرده بورژوازی مرفه شهری، همچنین دارنده گان کارگاه های کوچک که با حمایت نهاد های رژیم شکل گرفتند. بخشی از بوروکراسی اسلامی جدید، جناح بزرگی از اصلاح طلبان درون رژیم، بخش بزرگی از " دانش آموختگان" که در سایۀ " انقلاب فرهنگی " رژیم و سرکوب دانشجویان در سال های اوائل انقلاب، به مدارک تحصیلی دست یافته و ترقی شغلی کردند. بخش های جدید طلبه های مراکز مذهبی که دیگر آینده ای برای ترقی شغلی مذهبی خود نمی بینند. بخش بزرگی از جریان فوق ارتجاعی و سابقا ً موسوم به دانشجویان خط امام. بخش بزرگی ازعناصر فعال ماشین سرکوب رژیم، که به تدریج به بیرون پرتاب شده اند و از حسابرسی پس از سقوط رژیم وحشت دارند. بخشی از نیروهای " پایین" حزب توده و اکثریت که به رژیم پیوسته و ترقی شغلی کردند. بخش بزرگی از خانواده های قربانیان جنگ ارتجاعی ( " خانوادۀ شهدا") که بتدریج بی حاصل بودن جنگ برایشان روشن شده است. گرایش سیاسی - ایدولوژیک این جریان، گرایشی ارتجاعی و ترکیبی از مذهب و ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی است. این نیرو، جریانی است، ضد کمونیست، مدافع حفظ مالکیت سرمایه داری، مخالف ابتکار انقلابی توده های مردم و قیام مسلحانه، مخالف حل دموکراتیک مسئله ملی درایران، مدافع حفظ ماشین دولتی بورژوایی، مدافع اجرای سیاست های صندوق بین المللی پول وخصوصی سازیهای وسیع کارخانجات دولتی 2-
جریان سازگارا: گرایشی عمدتا در جناح راست طبقۀ متوسط ، بخشی از سرمایۀ بزرگ تجاری-دلالی ایران ( بازار سنتی)، بخش بزرگی از آخوند های اصلاح طلب، بخش مهمی از نیروی سپاه پاسداران، بخش های بالایی بوروکراسی اسلامی، بخش بزرگی از طبقۀ متوسط در تولید و توزیع، که با استفاده از شرایط سرکوب رشد کرده اند. بخش مهمی از بورژوازی متوسط ایران که از طریق جنگ و دلالی کالاهای وارداتی، رشد کرده اند. بخشی از سیستم سرکوب و ترور اسلامی نظیر دستگاه قضایی، ارگان های متعدد ونهاد های اقتصادی- مذهبی. ایدولوژی این جریان ترکیبی از مذهب، ناسیونالیسم فوق ارتجاعی، گرایش به همکاری با سلطنت طلبان، و جناح راست سرمایۀ امپریالیستی و عمدتا نزدیکی به امپریالیسم آمریکا است. این گرایش، جریانی است عمیقا ضد کمونیست، مخالف هر گونه امتیاز دادن به کارگران، مخالف هر نوعی از قدرت گیری شوراها، مدافع حفظ ماشین دولتی و مالکیت سرمایه داری، مدافع " ادغام " هر چه سریع تر ایران در اقتصاد امپریالیستی، خصوصی سازی وسیع کارخانجات و همچنین نفت و گاز وایجاد شرایط مالکیت سرمایه های خارجی در این رشته. مخالف جدایی کامل دین از دولت، مدافع حفظ قدرت مذهب تحت پوشش مسجد ها، " زیارت گاهها" و مؤسسات مذهبی دیگر، مخالف حل دموکراتیک مسئلۀ ملی در ایران، مخالف باز پس گیری ثروت ها وسرمایه های کشور که از طریق افراد، مؤسسات مذهبی و غیره به غارت رفته اند. مخالف حسابرسی وسیع و گستردۀ حقوقی - سیاسی - اقتصادی، که همۀ جنایات و تبهکاری های دوران رژیم ترور اسلامی، بویژه جنگ و کشتار های دسته جمعی را شامل شود. 3 -
مشروطه خواهان ملی ( سلطنت طلبان) : گرایش اصلی در سرمایۀ بزرگ ایران، نمایندۀ مستقیم و سنتی سرمایۀ انحصاری امپریالیستی در اقتصاد ایران، گرایش اصلی در سرمایۀ بانکی در ایران، جزء ارگانیک سرمایۀ امپریالیستی که از جنگ، دلالی اسلحه وفروش کالا های امپریالیستی در طول جنگ سود برد. جناحی از سرمایۀ امپریالیستی که از ویران سازی تاسیسات اقتصادی کشور و سپس باز سازی بعدی آنها، سرمایه اندوخت. جریان بند و بست های پشت پرده که برای حفظ شرایط جنگی، تحکیم موقعیت سرمایۀ مالی- نظامی و دستگاههای اداری - نظامی بورژوازی در ایران و در خاورمیانه فعالانه، عمل کرد. گرایش سیاسی - ایدولوژیک این جریان، عمیقاً ارتجاعی، ضد کمونیسم افراطی و ناسیونالیسم شبه فاشیستی ایرانی - " آریایی " است. این گرایش مدافع فعالانه سیاست ترور رژیم اسلامی نسبت به کمونیست ها و مجاهدین، مدافع حفظ شرایط سرکوب نسبت به ملیت های تحت ستم در ایران، و ایجاد محدودیت برای فعالیت های کمونیستی است. مدافع حفظ مذهب به عنوان بخش مهمی از ماشین تحمیق توده های مردم در جامعۀ سرمایه داری، حفظ و تحکیم شرایط تهدید و ارعاب برای فعالین کارگری، حفظ شرایط فرماندهی و بی حقوقی محض کارگران در محیط های کار، ایجاد محدودیت های وسیع برای حقوق اتحادیه ای کارگران، سیاست افراطی تضیف قدرت خرید کارگران و عدم افزایش ضروری دستمزدها، کاهش افراطی خدمات دولتی به جامعه، موضع عمیقا سرکوبگرانه نسبت به هرگونه ابتکار شورایی توده های مردم، مدافع خصوصی سازی هر چه سریع تر صنایع نفت و گاز وسپردن آن به انحصارات امپریالیستی، خصوصی سازی شرکت های دولتی و سرمایه های ملی تحت پوشش ضرورت های رابطه با اقتصاد جهانی. تبعیت کامل و بی چون و چرا از سیاست های نابود کنندۀ صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، تحکیم هر چه بیشتر موقعیت ارتش، پلیس و دستگاه دولتی بورژوایی، ترویج فرهنگ فوق ارتجاعی ناسیونالیسم " آریایی" در رسانه های گروهی و کتب درسی و از این طریق تضعیف روحیه، فرهنگ انسانی و همبستگی دمکراتیک- ملی میان شهروندان، تلاش برای حفظ امتیازات بورژوازی ایران که از قبل شرایط ترور و سرکوب رژیم اسلامی، کسب کرده اند. مدافع تهاجم ارتش های امپریالیستی برای سرنگونی رژیم و از این طریق، ممانعت از وقوع یک انقلاب توده ای. ادامه دارد