Friday, April 15, 2005

طرح رفراندوم، بیان منافع کدام نیروی اجتماعی است؟قسمت دوم

طرح رفراندوم قانون اساسی رژیم، برخلاف ادعای مبتکرین آن، راه حلی برای همۀ مردم، و فاقد انگیزه های
طبقاتی نیست. این طرح به عنوان آلترناتیو سیاسی جناحی از بورژوازی اپوزیسیون، منافع کل این طبقه را در شرایط کنونی و بویژه در شرایط تشدید مبارزۀ طبقاتی مجسم می کند. در بخش اول این بحث، به ماهیت طبقاتی و اهداف سیاسی سه نیروی اصلی مبتکر این طرح پرداختیم. در قسمت دوم، با پرداختن به نیروهای دیگر حامی این طرح، بحث را به پایان می بریم4
گرایش جمهوری خواهان ملی، جبهۀ ملی، نهضت آزادی: گرایش اصلی در سرمایۀ صنعتی ایران و بخشی از جناح راست طبقۀ متوسط شهری، گرایش همکاری با امپریالیسم، به طور خاص اروپای متحد، گرایشی در بخشی از بورکراسی قدیم بورژوازی ایران، گرایش اصلی در بخش فوقانی احزاب و جریانات قومی- بورژوایی در ایران، گرایش اصلی در بخش فوقانی آخوند ها و نهاد های مذهبی اپوزیسیون رژیم. گرایش سیاسی - ایدولوژیک این گروهبندی، جریانی ارتجاعی و ترکیبی از لیبرالیسم محافظه کار ایرانی، مذهب و ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی است. جریانی ضد کمونیست و علیه هرگونه ابتکار شورایی توده های مردم ،مدافع حفظ ماشین دولتی بورژوایی و مالکیت سرمایه داری، مدافع سازش با دستگاه مذهبی و حفظ بخش مهمی از امتیازات آن، مخالف حل دموکراتیک مسئلۀ ملی و مدافع حل آن از طریق سازش با دسته جات ارتجاعی- بورژوایی در آن مناطق و به زیان ابتکار انقلابی مردم، مخالف حسابرسی وسیع ، از جمله مربوط به خود که در تاسیس رژیم ترور شرکت فعال داشتند. مدافع خصوصی سازی وسیع و اجرای سیاست های صندوق بین المللی پول، مخالف ابراز قدرت کارگران در محیط کار و کنترل کارگری بر مدیریت ها ، مدافع حفظ امتیازات بورژوازی که در شرایط ترور ثروت اندوختند. همچنین جریانات متعدد دیگری در خطوط کلی در این چهارچوب جای دارند. نظیر : نهضت مقاومت ملی ایران، جریان بنی صدر، جریان منتظری 5 -
گرایش دکتر ملکی ، مهر انگیز کار و ناصر زرافشان: گرایشی در جناح میانی و چپ طبقۀ متوسط شهری که در شرایط ترور از سوی رژیم تحمل شدند و با ساختار های حاکم کنار آمدند. این گروه به طور کلی دنباله رو دو گروه بندی اول، یعنی دفتر تحکیم وحدت حوزه ودانشگاه و سازگارا بوده و خود دارای امکان تأثیر گذاری مستقل نیست. این گروه بندی در شرایط یک قدرت شورایی ، به نیروی منتقد و اپوزیسیون راست و میانه رو آن تبدیل خواهد شد. آلترناتیو سیاسی این جریان، یک دموکراسی پارلمانی کم و بیش مدرن است. این نیرو همچنین در حملۀ نظامی امریکا منافعی ندارد. این گرایش ، تمایلات بخشی از متخصصین ، کانون نویسنده گان، کارکنان فرهنگی در نهاد های جدید، تما یلات سازمان های غیر دولتی نظیر طرفداران حفظ محیط زیست ، بخشی از زنان در طبقۀ متوسط و بخشی از کارکنان سیستم توزیع وخدمات مدرن شهری را منعکس می کند. همچنین جریان جمهوری خواهان لائیک که در پاریس تشکیل شده است و به طور متزلزل از طرح رفراندوم حمایت می کند، به این گرایش نزدیک است. این نیرو تحت توازن قوای معینی در کشمکش
دونیروی اصلی جامعه، بورژوازی و طبقۀ کارگر ، به عدم حمایت فعال از بورژواز ی تمایل خواهد داشت. 6
سازمان مجاهدین ، اکثریت، حزب دموکرات کردستان ایران: گرایشی در جناح راست و میانی طبقۀ متوسط و بخشی از خرده بورژوازی مرفه شهری. ایدوئولوژی این جریان ، ارتجاعی و ترکیبی از لیبرالیسم محافظه کار ایرانی، مذهب ،ناسیونالیسم و سنت های ایرانی و قومی و خصومت ورزی نسبت به کمونیست ها و کارگران پیشرو . مدافع حفظ ماشین دولتی و مالکیت سرمایه داری، مدافع خصوصی سازی ها واجرای سیاست های صندوق بین المللی پول، مخالف جدایی کامل دین از دولت و پذیرش امتیازاتی برای دستگاه ارتجاعی مذهبی، مخالف حل مسئلۀ ملی از طریق قدرت گیری شورا ها، ضدیت با قدرت شوراها به جای دستگاه بوروکراتیک - نظامی موجود، سازش و آماده گی دائم به سازش با رژیم ترور اسلامی و قدرت های امپریالیستی ، عدم دفاع جدی از آزادیها ی وسیع اتحادیه ای و حقوق شهروندی و تمایل آشکار به اقدامات سرکوبگرانه و محدود ساختن این حقوق. پایان
مطلبی که در دو قسمت ارائه شد، نیروهای اصلی مدافع طرح رفراندوم را معرفی و تلاش می کند روشن سازد، این نیروها منافع اجتماعی کدام طبقه و یا قشر های درون این طبقات را نماینده گی می کنند. اما بحث پیرامون طرح رفراندوم ، شرایط شکل گیری و اهداف آن، تحت عنوان دیگری دنبال می شود که خواننده می تواند در همین صفحات به آن رجوع کند