Monday, April 30, 2007

! اعتراض رو در رو علیه ترور خیابانی


همه آنهایی که صحنه های ترور اسلامی علیه زنان و جوانان را در کوچه و خیابان می بینند، قادر به توصیف و درک این وضعیت غیرقابل تحمل نیستند. مردمی در کشور و شهر و کوچه محل سکونت خود در قرن بیست و یکم، بدلیل پیدا بودن موی سر و میزان تنگی و گشادی پوشش و رنگ لباس و آرایش، به غیرانسانی ترین وجهی مورد تحقیر قرار میگیرند، غرور انسانی و حقوق اولیه شان لگد مال میشود، با زور و در میانه فریاد و گریه به درون خودروهای پلیس کشیده میشوند. این آن جهنمی است که سلطنت طلب جانی، جبهه ملی چی پست و ریاکار و نهضت آزادی چی رذل، و توده ای و " اکثریتی " پلید برای مردم این کشور بپا کرده اند. جهنمی که خود در خارج از کشور و یا غرق در پول در داخل، درک و احساسی نسبت به آن ندارند.

بنا بر آمارهای رسمی مسئولین این ماشین آدمکشی، بیش از یک سوم مردم به برده تبدیل شده ایران، دچار بیماریها و فشارهای روانی ناشی از سلطه رژیم جانیان اسلامی، از جمله بدلیل ترور جسمی و روحی دژخیمان خیابانی این دستگاه بربرمنشی هستند. هر خانواده ایرانی، فقط از طریق تصادفات راننده گی، کسی را از دست داده است. میلیونها نفر از آثار مستقیم و غیرمستقیم کشتارهای دسته جمعی زندانیان سیاسی، جنگ و ویرانگری، فقر و معضلات اجتماعی لطمه دیده، فضای عذاب روانی و غم و اندوه و مرگ، شرایط حاکم بر روحیات و روانشناسی جامعه ایران را ساخته است. بدبخت و احمق، دسته جاتی در خارج از کشور، که بشیوه ای مسخره، دم از " زندگی شاد" میزنند. تا این دارودسته خون آشام بر مقدارات 70 میلیون انسان حاکم است، طرح مطالبات مردم به اینگونه، انعکاس همان زندگی " شاد" آنها در خارج از کشور، و نوعی تحقیر مضاعف مردم ایران است. رژیم اسلامی، مخالف " شادی" شلاق بدستان وابسته به خود نیست. حتی برای تضمین " شادی" شیوخ ولی نعمت خود، زن ایرانی را نظیر کالا به خارج صادر میکند. اساساً همه ددمنشیهای روزمره این خرسهای "مسلح " به " سلاح سنگین"، همان تضمین شرایط " شادی" برای انبوه جانیان حاکم است.

جامعه زیر فشار سلطه این بختک تبهکاری، بشدت آسیب دیده، هر روز بیش از روز پیش فرو میریزد و رمقی برای ادامه موجودیت آن به شیوه کنونی نمانده است. بخشی از عناصر آگاه به این وضعیت در داخل هم، به حرافیهای تکراری و ملال آور، فضل فروشیهای روشنفکرانه و بعضاً یاوه گویی علیه نسل مبارز گذشته روی آورده، شکل گیری جسارت توسل به مبارزات علنی را در نطفه خفه میکنند. البته دلیل اصلی مهمل بافیهای روشنفکرانه علیه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، همین ایجاد امکان برای فرار از اعتراض عملی به وضعیت دردناک موجود است.

روز اول ماه مه، روز جهانی کارگر، فرصتی هر چند گذرا، برای اعتراض به بی حقوقی مفرط زنان در کشور، و دامن زدن به روحیه مقابله رو در رو علیه تجاوزات روزمره رژیم ترور اسلامی علیه مردم است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ