Tuesday, October 03, 2006

! باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد



بازگویی جنایات رژیم اسلامی، علیه زندانیان سیاسی دهه 60


بیاد رفیق فدایی، محمد فیروزی که در مهر ماه سال 1360، در بندرعباس به جوخه اعدام سپرده شد.

محمد فیروزی، از مسئولین دانش آموزان پیشگام شهر بندرعباس، کمونیستی پرشور و رفیقی پرتلاش، دوست داشتنی و صمیمی بود؛ گفتگوی ساده با او، شور زندگی را در مخاطب گپهای او، بیدار میکرد. او، گندم گون، خندان و پرتحرک، به جمع اتاقی که در آن زندگی میکرد، شور و سرزندگی میبخشید و کسی نمیخواست فرصت هم صحبتی با او را از دست بدهد.

محمد فیروزی در جریان اعتراضات وسیع و چند روزه دانش آموزان، در اردیبهشت سال 1359 در بندرعباس، بازداشت شد. رفیق، فعالانه در سطح شهر، در درگیری مستقیم با آدم کشان رژیم شرکت داشته، نقش اصلی را در سازماندهی مقابله با پاسداران بر دوش کشید. شدت نفرت پاسداران و مأموران رژیم علیه او، چهره ای فعال و بسیار شناخته شده در شهر، بقدری بود، که در اولین جلسه دادگاه، برای او حکم اعدام صادر میگردد. تحت فشار تظاهرات مجدد دانش آموزان و مردم معترض، همچنین سن زیر 18 سالگی او، حکم صادره، به حبس ابد تغییر می یابد. او در این زمان، هنوز سن 17 سالگی را پشت سر نگذاشته بود.

محمد فیروزی سپس به زندان یزد و پس از آن زندان قم و عاقبت در اوایل سال 60، به واحد یک زندان قزلحصار منتقل شد. بعدها کلیه زندانیان این واحد که تحت کنترل شهربانی قرار داشت، به واحد 2 که در اختیار دادستانی قرار گرفته بود، انتقال یافتند. از میان این گروه از زندانیان میتوان به سعید متحدین ( برادر محبوبه متحدین، جانباخته در رژیم ساواک) اشاره نمود، که چندی پس از آن، در زندان اوین به جوخه اعدام سپرده شد.

محمد فیروزی ساکن روستایی نزدیک بندرعباس و از خانواده ای بسیار فقیر و محروم بود. او، پدر خود را از دست داده، تحت سرپرستی مادر خود قرار داشته، احتمالاً تنها فرزند خانواده بود. مادر او، ضعیف و شکسته، هر ماه بتنهایی، برای ملاقات فرزندش، از بندرعباس به تهران و زندان قزلحصار می آمد. او خود میگفت " مادرم هر بار میگوید، من میدانم اینها آخر تو را اعدام خواهند کرد"

رفیق ما در طول دوره زندان یزد و یا قم، از موضوع وقوع انشعاب در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در خرداد سال 59 مطلع شده، و بدون تعلل از جناح اقلیت پشتیبانی میکند. او همواره درصحبتها و بحثهای بعدی در بند 2 عمومی زندان قزلحصار، با افتخار به این موضوع اشاره میکرد.

در مرداد ماه سال 1360، کلیه زندانیان بند 2 عمومی واحد 2 زندان قزلحصار( از جمله نگارنده این سطور)، پس از تحمل دهها و بعضاً صدها ضربه کابل و ضربات پوتین، بدلیل عدم محکوم نمودن سازمانهای سیاسی، به بند روبروی آن، بند 2 مجرد و بند کنار آن، منتقل شدند. محمد هم در این گروه قرار داشت. در اواخر تابستان، زندانیان بند 2 مجرد، از انتقال محمد فیروزی به بندرعباس، مطلع شدند. چند روز بعد نام او و چند نفر از مجاهدین در بندرعباس، در یکی از روزنامه هایی که هنوز در دسترس قرار میگرفت، درج گردید. دژخیمان رژیم، محمد فیروزی و سایر زندانیان نامبرده را، به جوخه اعدام سپرده بودند. محمد فیروزی را درست در همان روزهایی که بتازه گی به سن 18 سالگی رسیده بود، برای اجرای حکم اعدام به بندرعباس بازگرداندند.

او خود در دقایق انتقال از بند مجرد زندان قزلحصار، با صدای بلند و صورتی خندان و پرشور، به زندانیان دیگر گفته بود،" در لحظه اعدام، سرود انترناسیونال را خواهم خواند!"

فغان! که سرگذشت ما

سرود بی اعتقاد سربازان تو بود

که از فتح قلعه روسپیان

باز می آمدند

باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد،

که مادران سیاه پوش

داغ داران زیباترین فرزندان آفتاب و باد

هنوز از سجاده ها

سر بر نگرفته اند!
احمد شاملو

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سرنگونی رژیم ترور اسلامی - اعلام آزادیهای عمومی - فراخوان کنگره شوراها

کنگره شوراها یک کنگره عمومی است، که در لحظات سرنگونی رژیم اسلامی، از تجمع نماینده گان شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها، کمیته ها، نهادها و ارگانهای صنفی و دموکراتیک همه اقشار و طبقات سهیم در سرنگونی رژیم اسلامی، در داخل کشور تشکیل میگردد. این کنگره، از قدرت گیری سازمان مجاهدین و سلطنت طلبان، بمثابه جریانات ارتجاعی و سرکوبگر ممانعت بعمل آورده، راه سوء استفاده از خلاء قدرت برای شروع کشمکشهای قومی، توسل به تخریب و انتقام جویی را سد نموده، خطوط کلی نظام سیاسی آتی را روشن ساخته، موعد انتخابات ارگانهای دائمی در کشور را معین میکند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
طرح اولیه قطعنامه هایی برای ارائه به کنگره شوراها

www.behkish.blogfa.com
آرشیو شهریور 1385
http://www.rojhelatpres.com/agust-06/30-2.htm
12 مهر 1384- 4 اکتبر 2006