Wednesday, February 14, 2007

جامعه ایران و سنت مبارزه مسلحانه


در 28 مین سالگرد قیام مسلحانه 22 بهمن 57

اکبر تک دهقان
25 بهمن 1385- 14 فوریه 2007

مبارزه مسلحانه در ایران، پس از سیاهکل، به جزئی از سنتهای مبارزاتی مردم ایران تعلق داشته، میتواند تحت شرایط معینی، حتی غیرقابل انتظار و مستقل از اراده احزاب سیاسی، سربلند کند. نه فقط سیاهکل، بلکه، قیام مسلحانه توده ای 22 بهمن سال 57 و مقاومت مسلحانه در کردستان نیز، درادغام شکل قهرآمیز مقاومت در اشکال رایج مبارزات توده ای، نقش مهمی بازی کردند. موضوع دیگر فقط مسئله رد و قبول شکل مبارزه مسلحانه نیست. بلکه موضوع بر سر واقعیت موجودیت آن در فرهنگ سیاسی این جامعه، نظیر واقعیت جایگاه شوراها در هر انقلابی در ایران، و وجود پتانسیل رشد و همه گیر شدن آن است؛ حتی اگر بسیاری از مردم، تا دوره ای، قادر به تأیید و همراهی با آن نباشند.

در دوره اخیر بویژه، آغاز مبارزه مسلحانه در بلوچستان، موضوعی قابل تأمل و بی اعتنایی به آن تحت هر عنوانی، به لحاظ سیاسی اشتباه محض است. جریان " جنبش مقاومت مردمی ایران" که سابقاً تحت عنوان " سازمان جندالله ایران" فعالیت میکرد، مداوماً اشکال عملیات نظامی خود را بهبود بخشیده، چشم انداز یک مبارزه مسلحانه ادامه کار و حرفه ای را در منطقه گشوده است. از این گذشته، این سازمان صریحاً آشکار ساخته است، که دیگر خود را یک سازمان محلی نمیداند، بلکه در تلاش است به یک سازمان سراسری با هدف سرنگونی رژیم ترور اسلامی مبدل گردد. ظهور یک سازمان مسلح در ایران، که با خونسردی و دقت، عملیات نظامی نسبتاً بزرگی را طراحی و اجرا میکند، باید به نسل جوان، بویژه علاقمندان به سرنوشت جنبش کارگری نشان دهد، که روندهای سیاسی در جامعه تعمیق یافته، فرهنگ مبارزه رو در رو و زمینه سازی نظامی قیام مسلحانه توده ای، به فعالیت بخشی از اپوزیسیون مبارز در داخل فرا روئیده است. برای بسیاری از فعالین کارگری، دانشجویی و زنان، مطمئناً حمایت از این شکل مبارزه و یا تبلیغ به نفع آن، حداقل در شرایط کنونی، ممکن نیست. اما هرگونه تلاشی برای تخطئه روشنفکرانه آن، تحت عنوان " نقد" نیز، اقدامی نادرست و بی نتیجه بوده، به رشد روح شجاعت و عمل فداکارانه در جامعه لطمه میزند. چنین " نقد" هایی که تجارب سالهای پس از قیام، شکی در نتایج مخرب ناشی از آنها باقی نگذاشت، چه بسا موجب ایجاد شکافی پرنشدنی در میان بخشهای مختلف نسل جوان گشته، آب به آسیاب این رژیم وحشی میریزد. اطلاعات متعدد و غیرقابل انکاری نشان میدهند، که فعالین سازمان مورد بحث، از اقدامات غیردموکراتیک و تعرض به بیگناهان اکیداً خودداری نموده، در برخورد به زندانیان تحت اختیار خود، موازین بین المللی را رعایت میکنند. " جنبش مقاومت مردمی ایران"، وابستگی و یا مناسبات با جریانات ضدانسانی، نظیر طالبان و القائده را محکوم کرده، ایجاد رابطه با قاچاقچیان مواد مخدر را رد میکند. به این موارد مهم، بمثابه مواضع رسمی این گروه، نباید و نمیتوان با سهل انگاری برخورد نمود. اهداف سیاسی سازمان فوق، تا آنجا که بطور پراکنده اعلام گردیده، ایجاد یک نظام دموکراتیک، مبتنی بر برابر حقوقی شهروندان و رفع تبعیضهای ملی در کشور است.

مبارزه مسلحانه در دوران پیش از قیام، از سوی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، عملاً بمثابه شکل مسلط مبارزه بخش پیشرو طبقه کارگر و اقشار نزدیک به آن، در مبارزه برای کشاندن اکثریت مردم به یک قیام مسلحانه علیه رژیم سلطنتی، بکار گرفته شد؛ از این رو به مشخصه چپ انقلابی و مهر رادیکالیسم آن فرا رویید. اما این به این معنی نیست که توسل به آن و تأثیرات سیاسی ناشی از بکارگیری آن، همچنان در انحصار جنبش کمونیستی باقی خواهد ماند. بویژه در شرایط کنونی و در مثال بلوچستان، این طبقات میانی جامعه در این منطقه هستند، که بیشترین نقش را در حمایت مبارزه مسلحانه، ایفا میکنند. این واقعیتی است که هر چه سرکوبگری رژیم اسلامی تشدید مییابد و هرچه جامعه به استیصال و درمانده گی ناشی از ناتوانی از کنترل تاخت و تاز روزمره آن کشیده میشود، تمایل به رجوع به مقاومت مسلحانه تشدید خواهد شد؛ این امر در شرایط کنونی، بمعنی تقویت موقعیت سیاسی اقشار میانی و تضعیف نقش نیروهای نزدیک به طبقه کارگر خواهد بود. در صورتی که وجود یک تلاش سازمانیافته سیاسی از سوی کارگران و دانشجویان، بمنظور شکل دادن به یک جبهه نیرومند علیه رژیم اسلامی، به ایجاد یک توازن نسبی میان گرایشات نزدیک به مبارزه مسلحانه در مناطق " ملی " و بخشهای فعال کارگران و دانشجویان، کمک خواهد نمود.

صرفنظر از اینکه کارگران کمونیست و نسل جوان روشنفکران انقلابی، چه برخوردی به مبارزه مسلحانه، در همین سطح موجود کنند، شکی در حقانیت توسل به مبارزه مسلحانه علیه یک رژیم فاشیستی وجود ندارد. این بطور کلی حق دموکراتیک و شهروندی مردم ایران است که در هر منطقه ای از کشور، خود را مسلح ساخته، برا ی توقف ددمنشیهای روزمره رژیم اسلامی، از خود دفاع نمایند.
--------------------------

شماره حساب بانکی برای کمک مالی به کارگران اخراجی شرکت واحد تهران
بانک ملی ایران- تهران شعبه پل تهران نو، کد بانک 134، حساب قرض الحسنه شماره 732280 به نام آقایان: داوود نظری، ابراهیم مددی و ناصر غلامی. از هر بانکی در خارج از کشور میتوان با پرکردن فرم مخصوص، مستقیماً به شماره حساب فوق، پول واریز کرد. همچنین با انعقاد قرارداد ثابت با بانک، میتوان به ارسال منظم پول، چه ماهانه و چه 2 یا 3 ماه یکبار، به حساب فوق اقدام نمود.
---------------------------
سرنگونی رژیم ترور اسلامی - اعلام آزادیهای عمومی - فراخوان کنگره شوراها

کنگره شوراها یک کنگره عمومی است، که در لحظات سرنگونی رژیم اسلامی، از تجمع نماینده گان شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها، کمیته ها، نهادها و ارگانهای صنفی و دموکراتیک همه اقشار و طبقات سهیم در سرنگونی رژیم اسلامی، در داخل کشور تشکیل میگردد. این کنگره، از قدرت گیری سازمان مجاهدین و سلطنت طلبان، بمثابه جریانات ارتجاعی و سرکوبگر ممانعت بعمل آورده، راه سوء استفاده از خلاء قدرت برای شروع کشمکشهای قومی، توسل به تخریب و انتقام جویی را سد نموده، خطوط کلی نظام سیاسی آتی را روشن ساخته، موعد انتخابات ارگانهای دائمی در کشور را معین میکند.
----------------------------
طرح اولیه قطعنامه هایی برای ارائه به کنگره شوراها

www.toumaj.blogfa.com