Thursday, May 10, 2007

نویسنده نسل انقلاب بهمن


علی اشرف درویشیان، همراه نوجوانی و جوانی اکثریت نسل مبارزین انقلاب بهمن، مدتی است که بیمار است. افسوس و صد افسوس، اگر او دیگر ننویسد! او نظیر صمد بهرنگی، به بخشی از تاریخ انقلاب بهمن و وجود همه ما، به جزئی از کاراکتر سیاسی بخش پیشرو جامعه ایران تعلق دارد. امید که او بزودی صحیح و سالم برخیزد و بنویسد؛ از مردم، از زندگی و امید و از زیبایی بنویسد! این جامعه به علی اشرف درویشیان نیاز دارد، و نه به راهزنان و قداره بندان و پست ترین جانیانی که تاریخ معاصر جهان، آنها را به خارج از زندگی انسانی پرتاب کرده است.

علی اشرف درویشیان نه فقط دشمن سانسور و سرکوب است، بلکه آن را با صدای بلند و علناً اعلام میکند. او چندی پیش در رابطه با آخرین کتاب خود که وزارت سانسور اسلامی انتشار آن را رد کرده بود، گفت: حتی یک کلمه هم حذف نخواهم کرد!

در اینجا، متنی که یکی از علاقمندان به او در داخل کشور، در وبلاگ خود ثبت کرده است، درج میگردد.
--------------------------------------

تو جرات ترانه یی، در این قلم شکسته گی


زنده بمان عمو اشرفِ کودکی های من، زنده بمان! این جهان پلشت نکبتی، بدون تو دیگر جای نفس کشیدن نیست رفیق! زنده بمان " لطیف" شیطانی های خانه ی مادربزرگ. زنده بمان امید تلخستان.

حالا اگر بروی، " رنگینه " چه کند، روی پشت بام آن خانه ی روستایی. اگر بروی، " گل طلا " چه کند با " کلاش های قرمز". حالا با کدام روزنامه دیواری، « پیروز » مدرسه شویم.

کناره ی " آبشوران " را خالی نکن در " فصل تلخ نان". اگر بروی رفیق، « داداش جان » دیگر به خانه برنمی گردد. تنها تویی که هنوز توی این روزهای سیاه، این روزهای خالی بی امید، این فصل سترون زمین، با چراغی در دست دنبال داداش های رفته ی نیامده می گردی. نگاه کن رفیق! عمو اشرف! زمین خاوران بی تو خالی می ماند. نگاه کن عموی قصه های بچگی! داداش جان ها اینجا زیر خاک خوابیده اند. *1

حالا تو اصلا با اجازه ی کدام بی شرفی می خواهی بروی. وقتش نیست برادر، زنده بمان! " کفتارها " و " کلاغ " های بسیاری هستند، که شایسته ترند برای مرگ. نه عمو جان این لباس سفید یک دست به تو نمی آید. این چشم ها عمو اشرف! نباید برود زیر خاک. برگرد! می دانم تحمل زمین، تحمل این کثافت جاری، تحمل این هوای عفن نامردمی سخت است؛ اما برای دل من هم که شده، برای همین چشم هایی که روی کتاب های تو فرستادمشان پشت شیشه های ذره بینی، تحمل کن! کودکی های من همین طوری هم بی همه چیز است. تنهایم نگذار عموی خوب روزهای بچگی
!

http://havari2.blogfa.com/post-5.aspx
-------------------------------------
*1- تأکید از وبلاگ جمهوری شورایی