skip to main |
skip to sidebar
! کاش " مسلسل پشت شیشه مال من" بود
" صورتم افتاد روی خونی که از بینی ام بر زمین ریخته بود. پاهایم را بر زمین زدم و هق هق گریه کردم. دلم می خواست مسلسل پشت شیشه مال من باشد."
صمد بهرنگی، 24 ساعت در خواب و بیداری، تابستان 1347