Monday, August 13, 2007

! از تجزیه سازمان تا تجزیه کشور

!خواننده گرامی

مطلب زیر در تاریخ انتشار آن برای اولین بار، در وبلاگ " بازسازی" درج گردید. انتشار آن در وبلاگ جمهوری شورایی، به معنای تأکید مجدد بر محتوای آن و اهمیت برخورد به " تبلیغات ارتجاعی- قومی و گروههای مروج " حکومت قومی" در طیف نیروها و عناصر برجای مانده از تجزیه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران- اقلیت در سالهای 64 تا 66 است. این بویژه به گروه یدی شیشوانی( موسوم به: "اتحاد فداییان کمونیست") مربوط میگردد.

گروه یدی شیشوانی، همچنان که چاپ مقاله ای تماماً ارتجاعی- قومی، چه بسا با گرایش نیرومند به جریانات شبه فاشیستی، در نشانی زیر در ارگان رسمی آن، " کار کمونیستی آن لاین" نشان میدهد، مرزهای ارتکاب اشتباه در این زمینه را پشت سر گذاشته است. این گروه بدون کمترین اعتنایی به تعهدات جریانی چپ از تاریخ فدایی، نظریاتی را تحت عنوان " دیدگاهها" به چاپ میرساند، که دسته جات دوم خردادی، نظیر " اکثریت" و گروه مصطفی مدنی، در سایتهای رسمی سازمانهای خود، از درج و تبلیغ آنها اکراه دارند. همین اقدام گروه مزبور به روشنی نشان میدهد، ادعای " جمهوری فدراتیو شورایی ایران" آن، دروغی بیش نبوده، خط و مشی واقعی این سازمان، تأسیس " حکومت قومی" در ایران، که بهیچوجه متفاوت از حکومت مذهبی نیست، میباشد.

براستی در مقاله زیر، آیا، کمترین اثری از یک برخورد علمی، حداقل چپ بطور کلی وجود دارد؟ این به اصطلاح " دیدگاه"، حتی از نظریات رایج بورژوا- لیبرالی، نظیر خط و مشی جبهه ملی و حزب دموکرات کردستان نیز ارتجاعی تر و عقب مانده تر است. نگاهی به سایت شخصی نویسنده این مقاله که در ذیل آمده است، بازهم منبع شبه فاشیستی این لاطائلات را عریان تر میسازد. ارگان رسمی یک سازمان مدعی کمونیسم و چپ، نمیتواند و نباید مروج دیدگاههای فوق ارتجاعی از این نوع باشد. اینکه یکی از جریانات متعلق به طیف کومه له- " کمونیسم کارگری"، مدتهاست به بلندگوی فاشیسم سلطنتی مبدل شده است، جواز عبوری برای تکرار همین اشتباه مهلک برای دیگران نیست.
----------

مقاله ای با نام زیر، در سایت رسمی نشریه مرکزی این گروه، در نشانی پایین درج گردیده است:

"ملتها"، "مليتها" و "اقليتهاي ملي" در ايران

محمدرضا گرديزي
http://www.kare-online.org/didgah/didgah-1/saf83-a.htm

نشانی سایت شخصی نویسنده مقاله بالا که عمق کراهت نظریات ضد دموکراتیک و ضدانقلابی او را عریان تر به نمایش میگذارد:
http://tedepe.blogspot.com/

-------------------------------

!از تجزیه سازمان تا تجزیه کشور

اکبر تک دهقان
1 مرداد 1386- 23 ژوئیه 2007


سلطه گری بیرحمانه رژیم اسلامی و شکست انقلاب بهمن، بر زمینه تغییر توازن قوای بین المللی بنفع امپریالیسم، به سربرآوردن موجی از گرایش به ناسیونالیسم و محلی گرایی در میان مهاجران ایرانی در خارج دامن زد. این پدیده، کم و بیش در ابعادی متفاوت در بسیاری از کشورهای دیگر نیز ظاهر شد. در ایران بویژه به دلیل انشعابات متعدد و سرانجام تجزیه کامل سازمان فدایی، که بمثابه رشته پیوندی میان همه بخشهای کشور عمل میکرد، گسیختگی و بی تفاوتی سیاسی در جامعه نیز، مزید بر عوامل دیگر در تشدید وضعیت فوق گشت. علاوه بر این، دسته بندیهای فرقه ای در کردستان با هدف حذف سازمانهای سراسری موجود و قدیمی، به تضعیف هر چه بیشتر شرایط بهم پیوستگی توده های مردم منجر شد. نتیجه این روند مخرب و منفی، به تأسیس گروهبندیهای ارتجاعی- قومی، در کنار نوع کلاسیک آن، یعنی دارودسته های فاشیستی " آریایی" و سلطنت طلبان انجامید. هم اینک دسته جات فوق، هر از گاهی با صدور اطلاعیه هایی، اهداف و مقاصد ضدمردمی خود را آشکار ساخته، دست به تهدید توده های زحمتکش و جناح پیشرو جامعه ایران میزنند.

این گروهها علیرغم کوچک و بی تأثیر بودن اما، مستقیم و غیرمستقیم، از سوی سه جریان نیمه قومی، یعنی حزب دموکرات کردستان ایران، کومه له ( سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران) و گروه یدی شیشوانی( موسوم به: اتحاد فداییان کمونیست) پشتیبانی میگردند. دو سازمان اول، پیش از این بعضاً از طریق نشستها و یا امضاء اطلاعیه های مشترک، گرایش به نزدیکی با آنها را بروز داده اند. اتحاد فداییان کمونیست نیز از طریق سایت اینترنتی نزدیک به خود*1، حتی سایت رسمی نشریه مرکزی آن، اطلاعیه های این جریانات شبه فاشیستی و یا مقالات ناسیونالیستهای محلی، مدافعین خجل تهاجم نظامی به کشور و یا طرفداران فروپاشی جامعه را درج و تبلیغ میکند. در حالیکه سایتهای خبری کم و بیش مطرح و جدی دیگر، تاکنون اطلاعیه های این گروهها را منتشر نساخته اند*2. لازم به یاد آوری است که دسته جات فوق، اساساً موجودیت کشوری بنام ایران را به رسمیت نشناخته، تکه پاره کردن کشور به هر بهایی را هدف اصلی خود اعلام نموده اند.

اتحاد فداییان کمونیست علیرغم مظلوم نمایی همیشگی آن، در کنار مصطفی مدنی، عباس توکل، حماد شیبانی، حسین زهری و گروه ضد سازمانی " هسته اقلیت "، از عوامل اصلی تجزیه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران – اقلیت محسوب میگردد. این جناح در سال 1375، پس از 11 سال دنباله روی و خدمت به جریان اکثریتی مصطفی مدنی، عاقبت به حال خود رها شده، بناچار خود را یک سازمان مستقل اعلام نمود. باوجود حمل عنوان فدایی اما، بسرعت به ناسیونالیسم آذربایجانی نزدیک شده، امروزه با شدت و حدت در صدد ایجاد مسئله موهومی بنام " مسئله ملی آذربایجان" و نظیر آن در چندین استان کشور است. این جریان حتی مردمی را که اخیراٌ بدون طرح شعارهای قومی، نسبت به سرکوبگری رژیم در آذربایجان دست به اعتراض زدند، تشویق به طرح خواسته های " ملی " کرده، به آنها وعده " حق تعیین سرنوشت تا حد جدایی" میدهد.

آذربایجان، پرچمدار روشنگری مدرن و سنگ بنای کشور کنونی ایران، سنگر اصلی مشروطه خواهی و سپس جنبش انقلابی جمهوریخواهی، سوسیال دموکراسی انقلابی، سازمانهای کارگری و از سرچشمه های اولیه تأسیس بزرگترین سازمان کمونیستی، پس از سقوط حزب توده در سال 1332 است. چگونه ممکن است، مردمی با چنین تاریخی، دچار " مسئله ملی " گشته، خود را یک " ملیت" و یا " ملت" مستقل از کشور ایران تصور کنند؟ " مسئله ملی آذربایجان" چه مفهوم عینی داشته، پروسه اقتصادی- اجتماعی خاص نضج گیری آن چگونه قابل اثبات و منشاء پیدایش آن چه دوره ای است؟ اتحاد فداییان کمونیست، هرگز زحمت حداقل بررسی و توضیح در این زمینه ها را به خود نداده، لاابالیگری در مستند ساختن چنین ادعاهای بی پایه ای را پیشه خود ساخته، با اتکاء بر مهمل بافیها و یاوه گوییهای دسته جات ارتجاعی- قومی، وجود " مسئله ملی آذربایجان" را یک فرض بدیهی قلمداد کرده، از " حق جدایی" سخن میگوید. فاجعه بارتر اینکه، برای عادی جلوه دادن وجود فرضی " مسئله ملی آذربایجان" و برای جمع آوری نیرو بمنظور دستیابی به هدف خود، دست به اختراع جنبشهای ملی در سایر نقاط کشور زده، از زیر هر سنگ و درون هر باتلاقی، دارودسته و " احزاب" قومی بیرون کشیده، به جان مردم می اندازد. بدون اینکه این حقیقت اولیه را مد نظر قرار دهد که در تاریخ سازمان فدایی، هرگز هیچ سطحی از رابطه با جریانات قومی و یا تشویق پیدایش و حمایت از فعالیت آنان وجود نداشته است.

اتحاد فداییان کمونیست هم، بدبختانه نظیر گروه بزرگی از اعضاء اپورتونیست و دروغگو در رأس سازمان پس از قیام، وارث روشهای سوء استفاده از عنوان فدایی و اعتماد مردم است. این گروه از افراد، سابقاً در موقعیت رهبری و اعضاء تصمیم گیرنده، نظیر فرخ نگهدار، مصطفی مدنی، علی کشتگر، عباس توکل و دیگران، همواره نظرات واقعی خود را به شیوه غیرصادقانه ای پنهان ساخته، آنها را اما در لابلای سطور مقالات نشریه کار و اطلاعیه ها، بطور دوپهلو و مبهم و اشارات پراکنده بیان میکردند. آنها به خط و مشی اعلام شده در ظاهر اعلام وفاداری نموده، اما به روشهای فوق مردم را فریب داده، از همین رو، همواره مانع از نتیجه گرفتن از کار و تلاش هزاران نیروی پرتلاش سازمان میگردیدند. این گروه اپورتونیست، وقتی که بمرور از " جا افتادن" نظرات خود با استفاده از این روشهای توطئه گرانه مطمئن میشدند، دست به اعلام موضع نهایی زده، تشکیلات را در برابر عمل انجام شده قرار میدادند. حتی فردی نظیر عباس توکل، پس از جنایت " 4 بهمن 64"، با استفاده از همین شیوه، دست به اعاده حیثیت از حزب توده و اکثریت زده، موضوع اتحاد عمل با آنها را مطرح نمود، که این خود یکی از دلایل انشعاب نهایی در این گروه در سالهای 1365-1366 گردید.*3 اتحاد فداییان کمونیست نیز امروزه خود را تشکیلاتی در طیف انقلابی فدایی، حتی سازمان بازسازی شده فدایی – اقلیت معرفی میکند، اما مخاطبین و یا اعتماد کرده گان به خود را، قدم بقدم بسوی تبدیل شدن به دنبالچه ناسیونالیسم آذربایجانی میکشاند.*4

دررابطه با موضوع بالا، باز هم برای چندمین بار و اینبار تحت پوشش " دعوت به تظاهرات اعتراضی ( اطلاعیه شماره 1 )"، در سایت پیک ایران، اطلاعیه ای به امضاء " جبهه ملل تحت ستم ملی برای حق تعیین سرنوشت ( ایران)"، منتشر شده است*5. سایت مزبور، امضاء چاپ شده فوق را که در اصل مطلب موجود است درج نکرده، بجای آن در مقابل اسم مقاله، عنوان " لیست امضاء احزاب" را ثبت نموده است. آیا این نوعی تلاش برای گمراه ساختن خواننده گان و پوشاندن ماهیت واقعی این دسته جات نیست؟ از این گذشته، چگونه میتوان برای این جریانات باند سیاهی خارج از کشوری، که هیچگونه پایگاهی در جامعه ندارند، با شیوه نگارش و اصطلاحات غیرسیاسی و لحن سرکوبگرانه و تحقیرآمیز آنها، مفت و مجانی عنوان " احزاب" را بکار برد؟ درج اعلامیه های جریانات فاشیستی- قومی در سایت " پیک ایران"( ستون اطلاعیه ها و بیانیه ها )، چیزی جز اقدامی آگاهانه در راستای هدف سیاسی اصلی جریان پشت پرده این رسانه، یعنی گسترش جنبشهای جدایی طلبانه در ایران نیست. این درحالی است، که این سایت یکی از سایتهای بزرگ خبری و مورد اعتماد بسیاری از جوینده گان اطلاعات در جهنم سانسورزده ایران بوده، تأثیرتبلیغات مخربی از این طریق بر افکار عمومی، ابداً قابل انکار نیست. گرایش سیاسی حامی این سایت، در واقع از نشر چنین مقالات و اخباری، اهداف معینی را مد نظر دارد:

1- تبلیغات قومی را در جامعه تقویت کرده، به قطب بندیهای ناسیونالیسی دامن زده، حتی آنها را مقدم بر کشمکشهای سیاسی و طبقاتی، حداقل هم وزن آنها، قرار دهد.*6

2- " خطر" تجزیه کشور را به عنوان یک خطر جدی مطرح نموده، توده های بجان آمده را دچار وحشت سازد.

3- از این طریق، مردم مستأصل را ناچار به پذیرش راه حلی ظاهراً بهتر از تجزیه کشور، یعنی " فدرالیسم شورایی" خود سازد. لازم به یادآوری است، " فدرالیسم شورایی" در شرایط کنونی جهان و ایران، چیزی جز فدرالیسم قومی نبوده و نمیتواند باشد. از این گذشته و بدتر از آن، این بمعنی تشویق فعالین چپ در آذربایجان به طرح خواست جدایی و استفاده از وابستگی آنان به تاریخ سازمان چریکهای فدایی خلق ایران هم هست. اینکه مسئولین این سازمان از این موضوع آگاه نباشند، برای جامعه بهیچوجه پذیرفتنی نیست.
---------------------------
توضیحات از وبلاگ بازسازی

*1- در ستون اصلی سایت رسمی اتحاد فداییان کمونیست، به سایت " پیک ایران" بعنوان منبع خبری قابل قبول این سازمان، تحت عنوان " اخبار روز"، لینک داده شده است
http://www.fedayi.org ؛ این در زبان استانداردهای رایج، یعنی اینکه این سازمان، مواضع و روش کار این سایت را تأیید میکند. از دید این نگارنده، با توجه به محتوای مطالب ستون " مقالات"، این سایت را میتوان با خیال راحت، ارگانی در طیف لیبرال دموکراسی میانه رو، متمایل به جناح میانی و جناح راست طبقه متوسط و لایه های مرفه خرده بورژوازی معرفی نمود؛ نزدیکی آن به جریانات قومی، به این دلیل هم قابل پیش بینی است. این سایتی است که خود را در طیف چپ جای داده، اما از جنایتکاری نظیر بنی صدر، این قاتل مردم ستمدیده کردستان، که هنوز مدافع " انقلاب اسلامی" و خود را رئیس جمهور" جمهوری اسلامی ایران" میداند، مقاله چاپ میکند. همچنین جریان ضدکمونیست و سرکوبگر جبهه ملی، آنچنانکه همگان مطلعند، از مجرمین اصلی تأسیس رژیم جنایتکار اسلامی و فاجعه ای است که بر سر مردم ایران آمد. در حالیکه بوفور مقالاتی از مسئولین اصلی این حزب نیز در ستون اصلی این سایت درج میگردد. افرادی نزدیک به مجاهدین، ضدکمونیست و بعضاً با تبلیغات آشکار ضد یهودی، از میزبانان دائمی در ستون مقالات این سایت هستند. ظاهراً درج مقالاتی از نویسنده گان " راه کارگر"، باید موارد بالا و جهت گیری محتوای سیاسی این سایت را بپوشاند.

درج مقالات مروجین ناسیونالیسم ارتجاعی ایرانی( جبهه ملی) را میتوان بمعنی دادن حق السکوت، در قبال کسب رضایت آنها نسبت به درج اطلاعیه ها و مقالات جریانات قومی تعبیر نمود. این شیوه برخورد البته به ذخایر همان روشهای اپورتونیستی و غیرصادقانه عناصر سابق رهبری در سازمان فدایی تعلق دارد، که در دوره تبعید و با تقلید از روش کار رسانه های دولتی در اروپا، که در انتقال اخبار و گزارشها، به حفظ توازن میان منافع دو حزب اصلی عادت کرده، بوفور از این " کلکها " استفاده میکنند، " غنی" تر شده است! در حالیکه از نقطه نظر تعهد به دموکراتیسم پیشرو و سرنوشت توده های مردم ایران، تبلیغات ارتجاعی- قومی، اقداماتی ضددموکراتیک و ضدانقلابی محسوب گردیده، آن را نمیتوان با تقویت جریانات ناسیونالیستی ایرانی جبران و تعدیل کرد! بلکه برعکس، این به معنی بده بستان های کاسبکارانه به هزینه مردم و ارتکاب دوباره همان اشتباه در شکل دیگری است.

*2- سایتهای زیر از سایتهای خبری اصلی در طیف چپ و یا بورژوا- لیبرال در خارج از کشور هستند، که تاکنون اطلاعیه ای از سوی گروههای شبه فاشیستی قومی عضو " جبهه ملل تحت ستم ملی برای حق تعیین سرنوشت ( ایران)" را منتشر نساخته اند:

روشنگری، گزارشگران، تشکل بین المللی نجات ایرانیان، اخبار امروز، عصر نو، روزنه، آزادی بیان، سلام دموکرات، راه کارگر، دیدگاه، ایران تریبون، گفتگوهای زندان، ادبیات و فرهنگ، جنگ خبر، پیام، آشتی و طیفی از سایتهای خبری در این چهارچوب. سایت پیک ایران و سایت بروسکه( نزدیک به کومه له زحمتکشان) این قائده بازی ساده را رعایت نکرده، به بلندگوی ارتجاعی ترین جریانات قومی در خارج از کشور مبدل شده اند.

*3- دو سال پیش، آقای عباس توکل مطلبی در نقد جمهوریخواهی در نشریه " آرش" منتشر ساخت. او درست در اولین سطر، از سازمان " اکثریت"، تحت عنوان " فداییان اکثریت" نام برده بود. برای کسانی که با درد بی درمان اپورتونیسم ذاتی او و نظایر او آشنا هستند، اصطلاح " فداییان اکثریت" البته که نوعی علامت آشنا و جهت دار است. هر فردی، حتی خارج از طیف فدایی از این موضوع کاملاً مطلع است که سازمان چریکهای فدایی خلق ایران- اقلیت، کاملاً بجا هرگز از عنوان " فداییان اکثریت" استفاده نکرده و قائل شدن به آن، نمیتواند به فرهنگ سیاسی این سازمان تعلق داشته باشد- حتی اگر چنین مطلبی در یک نشریه غیرکمونیستی چاپ شده، به اصطلاح، " موضع رسمی سازمان" تلقی نشود.

*4- این سازمان اخیراً تحت امضاء گمراه کننده " کمیته آذربایجان"- که هیچ سندی دایر بر موجودیت خارجی آن وجود ندارد- در اینترنت اتاق پالتاکی برای تبلیغات قومی تأسیس نموده است. در این اتاق، تحت عنوان بررسی مسائل جنبش کارگری، تلاش میشود برای " پرولتاریای آذربایجان"!؟، به زبان آذربایجانی آگاهگری شود؛ اینکه سطح کیفی این نوع تبلیغات سیاسی، تا چه حد ناچیز بوده و تنها در خدمت فضاسازی فئودالی- قومی است، بحث دیگری است. اما همین تلاش برای کشف " پرولتاریای آذربایجان"، بدترین نوع غلطیدن به قوم پرستی است. در تاریخ جنبش کارگری- کمونیستی ایران، هرگز مقولات دلبخواهی نظیر " پرولتاریای آذربایجان"، " پرولتاریای تهران"، " پرولتاریای اصفهان" و غیره وجود نداشته است. نام بردن از " کارگران آذربایجان"، " کارگران رشت" و دیگر شهرها، مفهوم طبقه کارگر مستقل از طبقه کارگر سراسری و در چهارچوب قومی- منطقه ای را مدنظر نداشته، صرفاً به کاربرد زبان محاوره در این عرصه برمیگردد. در صورتی که پیشاپیش قائل شدن چهارچوب " ملت " یا " ملیت " آذربایجان، به مقوله " طبقه کارگر آذربایجان" مفهومی کاملاً متفاوت میبخشد. چه بسا یک وجه اساسی فعالیت کمونیستهای ایرانی، جلوگیری از پیدایش صف بندیهای قومی در جنبش کارگری، در عوض، ایجاد یک صف واحد کارگری، بدون هیچگونه تفاوتهای محلی را تشکیل میداده است.

مسئولین اداره چنین اتاقی، حتی لازم نمی بینند خبر برنامه آتی خود را به زبان فارسی هم ترجمه نموده، اعضاء " خلق" اسیر " فارس" را هم( نظیر بستگان و دوستان بیژن جزنی، مسعود احمدزاده، حمید اشرف و ...!!! )، که ممکن است علاقمند به حضور در این اتاق باشند، از موضوع باخبر کنند. اینکه یک سازمان مدعی فدایی و کمونیست، مبتکر چنین برخورهای نازل و بشدت تنگ نظرانه ای است، برای عناصر وابسته به تاریخ این سازمان اصلاٌ قابل هضم نیست.

*5- محل درج اطلاعیه اخیر جریان افراطی قومی موسوم به: " جبهه ملل تحت ستم ملی برای حق تعیین سرنوشت ( ایران)" در نشانی زیر:

این جریان حتی اسم " ایران" را در میانه پرانتز، و بعنوان یک اصطلاح و نه یک واقعیت مسلم قرار میدهد. رسانه بزرگی که خود را پیک " ایران" میداند، این اطلاعیه ها را مرتباً و اخیراً با تقدیم مدال " احزاب" به نویسنده گان آنها، درج و پخش میکند!؟ کسانی که " سبک کار" اپورتونیستی رایج در سازمان فدایی گذشته را میشناسند، مفهوم سیاسی تغییرات و اشارات ظاهراً غیرمهم، نظیر نامیدن این دسته جات بعنوان " احزاب" را بخوبی تشخیص میدهند.

*6- این سازمان برخلاف ادعاهای سیاسی آن، سایت نشریه رسمی خود را به مرکزی برای تبلیغ ارتجاعی ترین مواضع قومی مبدل ساخته است. نگاهی به مقاله زیر از نویسنده ای قومی روشن میسازد، این جریان تا چه حد در زمینه موضوع مورد بحث در اینجا، از خط و مشی، تاریخچه و مواضع سازمان چریکهای فدایی خلق ایران دور شده است.

پیش از این نیز، سایت مزبور با درج مقاله ای از نویسنده قومپرستی بنام " صدرالاشراف"،

دست به ترویج مواضعی تماماً بیگانه با سنتهای انقلابی فدایی زده بود.

انتشار اول در این نشانی:
http://behkish.blogfa.com/post-36.aspx
--------------------------
سرنگونی رژیم ترور اسلامی - اعلام آزادیهای عمومی - فراخوان کنگره شوراها
کنگره شوراها یک کنگره عمومی است، که در لحظات سرنگونی رژیم اسلامی، از تجمع نماینده گان شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها، کمیته ها، نهادها و ارگانهای صنفی و دموکراتیک همه اقشار و طبقات سهیم در سرنگونی رژیم اسلامی، در داخل کشور تشکیل میگردد. این کنگره، از قدرت گیری سازمان مجاهدین و مدافعین رژیم پهلوی، بمثابه جریانات ارتجاعی و سرکوبگر ممانعت بعمل آورده، راه سوء استفاده از خلاء قدرت برای شروع کشمکشهای قومی، توسل به تخریب و انتقام جویی را سد نموده، خطوط کلی نظام سیاسی آتی را روشن ساخته، موعد انتخابات ارگانهای دائمی در کشور را معین میکن
.
--------------------
طرح اولیه قطعنامه هایی برای ارائه به کنگره شوراها
www.toumaj.blogfa.com
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ