Sunday, November 12, 2006

! جنایات افسارگسیخته علیه مردم سیستان و بلوچستان

21 آبان 1385- 12 نوامبر 2006

رژیم اسلامی، شرایط کشمکش با قدرتهای بین المللی، بویژه مقطع انجام مانورهای نظامی اخیر در خلیج فارس را، به فرصتی برای آدم کشی علنی علیه زندانیان سیاسی، شهروندان بیگناه و قربانیان فقر و بیکاری در سیستان و بلوچستان*1، مبدل ساخت. هدف عوامل تبهکار رژیم از این اقدامات، ایجاد رعب و وحشت، و جلوگیری از جلب هرچه بیشتر نسل جوان در این منطقه، به مبارزه رودرو علیه این ماشین ددمنشی است. مأموران رژیم اسلامی، تنها طی 5 ماه گذشته، 240 نفر را در سیستان و بلوچستان، تحت عناوین جعلی و سراپا مشکوک " آدم ربا، شرور و قاچاقچی"، اعدام و یا در درگیریهای مختلف، به قتل رسانده اند. اینهمه آدم کشی این رژیم پلید، در زمانی کوتاه آنهم، در تمام مناطق کشور، بی سابقه است؛ تنها در هفته منتهی به 16 آبان سال جاری، 11 نفر در شهرهای زاهدان، زابل و ایرانشهر، به دار آویخته شده اند. در این میان بویژه، زندانیان سیاسی وابسته به یک سازمان مبارز مسلح، بنام " سازمان جندالله ایران"، با شقاوت تمام، طعمه سلاخی مأمورین رژیم گردیده، پی در پی اعدام
شدند.
پیش از ظهر روز 14 آبان*2، زندانی سیاسی جوان محمد اسکانی، در مرکز شهر ایرانشهر، توسط دژخیمان رژیم اسلامی و در ملاء عام به دار آویخته شد. هیچگونه گزارشی، از جریان محاکمه او منتشر نشده و حق داشتن وکیل نیز، از او دریغ گردید؛ او به اتهام شرکت در یک عملیات مسلحانه، علیه محافظین رئیس جمهور رژیم، طی سفر استانی چندی پیش جنایتکار حاکم، بازداشت شده بود. همراه با زندانی نامبرده، شهروند دیگری، بنام نجیب الله قیمومی نیز، بجرم حمل مواد مخدر به دار آویخته شد. این واقعیتی است که گزارشات بسیاری، بر وجود همدستی میان مأمورین دولتهای ایران، پاکستان و افغانستان، در تولید و حمل ونقل مواد مخدر دلالت کرده، بخش اعظم این مواد نیز، از این طریق، به اروپا صادر میگردد. رژیم اسلامی اما، برای ایجاد جو رعب و وحشت در منطقه، دست به اعدام مردمی فقیر و نیازمند، که کمترین موازین دموکراتیک نیز در بازداشت و محاکمه آنان رعایت نمیگردد، میزند.

چرخه آدم کشی اسلامی، درست یک روز پس از جنایت بالا، 6 زندانی سیاسی، از وابستگان به " سازمان جندالله ایران" را در شهر زاهدان و در ملاء عام، از طریق به دار آویختن، به قتل رساند. اتهامات وارده به اعدام شده گان، در هیچ دادگاه صالحه ای بررسی نشده، حتی جرمی تحت عنوان " به آتش کشیدن یک خود رو پلیس"، بهانه ای برای این ارتکاب این جنایت علیه زندانیان، اعلام گردیده است. این در حالی است که رفتار این سازمان با زندانیان وابسته به رژِیم، بکلی متفاوت از رفتار مأمورین حکومت اسلامی با زندانیان سیاسی وابسته به این جریان است. حتی در آخرین عملیات نظامی، علیرغم جان باختن یکی از فعالین این جریان، فرد مجروح شده وابسته به رژیم، بدون کمترین تعدی از سوی افراد این گروه، بمنظور ایجاد امکان برای انجام معالجات سریع برای نجات او، در محل درگیری باقی گذارده شد.

سازمان جندالله ایران، علیرغم تبلیغات ارتجاعی رژیم اسلامی، با زندانیان تحت اختیار خود، در چهارچوب موازین بین المللی رفتار نموده، در موارد متعددی آنان را آزاد ساخته است. مأمورین وزارت کشور رژیم اسلامی، با جلوگیری از تماس آزاد شده گان با مطبوعات و افشاء حقایق، دست به دروغپردازی، پیرامون به اصطلاح بدرفتاری مسئولین این گروه، با زندانیان آزاد شده زده اند. سازمان مذکور طی انتشار اطلاعیه ای در 25 مرداد سال جاری، این موضوع را روشن ساخته، ادعای پوچ مأمورین دولتی را محکوم نموده است.

مبارزین سیاسی در سیستان و بلوچستان، خود باید شیوه های مقابله با رژیم حاکم را یافته و به آن عمل نمایند. اگر مبارزه مسلحانه، قادر به بسیج نیرو و ایجاد سدی در برابر تاخت و تاز دستگاه ترور اسلامی علیه مردم است، در اینصورت، بدون هیچ تردیدی باید به آن توسل جسته، مرعوب عبارت پردازیهای حرافان مقیم کافه های پاریس و برلین نشد. این حق دموکراتیک هر شهروندی است، که در برابر جنایات مأموران یک رژیم فاشیستی، مصمم ایستاده، گلوله را با گلوله پاسخ دهد. اینکه، این روش مبارزه باید تحت چه شکل سازمانی و تا چه دوره ای، ادامه یابد، بازهم شهروندان تحت سلطه این رژیم جنایتکار، خود در شرایط مشخصی که در آن قرار دارند، تعیین میکنند. بخش بزرگی از نیروی اپوزیسیون مقیم خارج از کشور، در زندگی محفلی و غیر مولد غرق شده، فاقد صلاحیت تعیین استراتژی و تاکتیکهای مبارزاتی برای مردم بجان آمده، بویژه نسل جوان کشور است. از این رو، برای مقاومت سیاسی و نظامی علیه رژیم حاکم، برای مردم ایران، جز تکیه تام و تمام به تشخیص و توانایی خود، راه دیگری باقی نمانده است.

برای مبارزین جوان در سیستان و بلوچستان، که تردیدی در حقانیت دموکراتیک خواستهای آنان وجود ندارد، مسلماً درک شرایط حساس کشور، ابداً مشکل نیست: رژیم اسلامی، تاکنون دهها هزار نفر از مبارزین را، در سراسر کشور و بیش از همه در تهران، بجوخه اعدام سپرده، نسل انقلاب بهمن و عناصر مبارز از دوره مبارزات ضد سلطنتی را نیز، بطور کامل نابود ساخته است. صدها هزار نفر از نسل جوان گذشته نیز، از طریق کشتار در جبهه های جنگ، قربانی تبهکاریهای این رژیم آدمخوار گشته اند. کسی نیست که خود و یا بستگان نزدیکش، مشمول زندان و شلاق و شکنجه و تحقیر و ترور روزمره در کوچه و خیابان، و طعمه چوبه دار و تیرباران این رژیم درنده خو، نشده باشد. جامعه ایران و اکثریت مردم، فرسوده، عصبی و پرخاشگر نسبت به یکدیگر گردیده، سطح اعتماد، تعهد سیاسی و اخلاقیات انسانی تنزل یافته، برخاستن ققنوس کار و تلاش و امید و یک اقدام بزرگ، از زیر تلی از خاکستر این بربرمنشی بیسابقه، به آهستگی پیش رفته، به زمان نیاز دارد؛ جامعه هنوز به نیروی خود، برای تغییر این شرایط جهنمی پی نبرده، از زیر آوار کابوس کشتارهای هولناک قد راست نکرده، بخود اعتماد نمیکند. همه سازمانهای سیاسی، تقریباً نابود شده، صرفاً گروههای محفلی و غیر فعال در خارج از کشور، به حیات گیاهی خود، در بهترین حالت، در دنیایی مالیخولیایی، شعارپردازیهای دن کیشوت گونه و شوهای ملال آور، تحت عنوان " کنگره" و " کنفرانس" و " پلنوم"، ادامه میدهند؛ بد تر از آن، حتی برخی عناصر راست افراطی، تحت پوشش " کمونیسم" و" کارگر"، تلاشهای فکری و سیاسی نسل جدید دانشجویان کمونیست را، به لجن کشیده، با تمسخر و تحقیر امیدها و آرزوهای انسانی نسلی در حال شکوفایی، رویش اولین جوانه های کار و تلاش انقلابی در جامعه ایران را، به شیوه ای ضد انقلابی و ارتجاعی، تخطئه میکنند.

وضعیت اقتصادی و شرایط زندگی مردم، جز فلاکت، با عبارت دیگری قابل توصیف نیست. فقر و اعتیاد و بیکاری، کلیه فروشی و تن فروشی، در سراسر کشور بیداد میکند. در استانی نظیر اصفهان، در سال گذشته، نزدیک به 18 درصد جمعیت استان، در زندان بسر میبردند. بنا به آمار موثق، بیش از یک سوم جمعیت کل کشور، تحت فشارهای شدید روانی قرار داشته، براساس نرمهای رایج، به مراقبت روحی و کمک فکری نیاز دارند. تنها طی تصادفات راننده گی، سالانه تا 30000 نفر کشته و چندین برابر، زخمی و معلول میشوند. در چنین جامعه ای که به یک بشکه باروت شبیه است، برخی جریانات ارتجاعی- قومی، متصل به این دولت و آن حزب، برای دستیابی به اهدافی قرون وسطایی، دست به تبلیغاتی دروغین، بقصد تشدید خصومت میان مردم میزنند. چنین گروههای فاقد کمترین سطحی از شعور سیاسی، ادعا میکنند، گویا مردم به اصطلاح فارس زبان و جریانات اپوزیسیون سراسری، نسبت به جنایات رژیم در مناطقی نظیر سیستان و بلوچستان، بی اعتنایی میکنند. با دقت در وضعیت اقتصادی، سیاسی و روحی این " مردم" و این " اپوزیسیون"، که در بالا، گوشه ای از پرده آن کنار رفت، روشن میشود، چنین ادعاهایی، تا چه میزان غیر مسئولانه و بی پایه است. نه فقط مبارزین آزادیخواه در سیستان و بلوچستان، بلکه هر شهروند دلسوزی، جدا از تمایلات سیاسی و مذهبی خود، باید علیه چنین تبلیغات ارتجاعی ایستاده، همبستگی و منافع مشترک اکثریت مردم ایران را، برای پشت سر گذاردن شرایط غیر قابل تحمل ناشی از سلطه یک رژیم فاشیستی، مقدم بر هر گونه منافع فرقه ای و ناچیز، از نوع منافع دسته جات بالا قرار دهد.
--------------------------------
توضیحات
*1- اطلاعاتی پیرامون استان سیستان و بلوچستان
در محل آدرس جستجوگر خود، نشانی fa.wikipedia.org را وارد نموده، کلیک کنید. صفحه اصلی فارسی دانشنامه " ویکی پدیا "، باز میشود. در سمت راست، در محل نشانیها، عبارت" سیستان و بلوچستان" را وارد نمایید. اطلاعات مفید و جدیدی در این زمینه، دریافت خواهید نمود.
یک منبع دولتی
http://www.irtp.com/farsi/references/index/ostan/sistan/index.htm
یک منبع دولتی
http://sistanbaluchestan.frw.org.ir/
وبلاگ انجمن دانشجویان بلوچ در زابل- یک وبلاگ جمعی
وبلاگی حاوی مطالبی متنوع، بویژه تصاویری زیبا از جفرافیای سیستان و بلوچستان
http://anjumanbaloch.blogfa.com/

*2- گزارش دیگری در
http://www.turkmenilim.org/، تاریخ ارتکاب این جنایت مأموران حکومت اسلامی را، روز شنبه 13 آبان، ذکر کرده است. منبع مورد استفاده برای این مطلب در اینجا، سایت پهره http://pahreh.blogspot.com/2006/11/10-1481385.html بوده، که نزدیک به نیروهای سیاسی، در سیستان و بلوچستان میباشد
-------------------------------
شماره حساب بانکی برای کمک مالی به کارگران اخراجی شرکت واحد تهران
بانک ملی ایران- تهران شعبه پل تهران نو، کد بانک 134، حساب قرض الحسنه شماره 732280 به نام آقایان: داوود نظری، ابراهیم مددی و ناصر غلامی. از هر بانکی در خارج از کشور میتوان با پرکردن فرم مخصوص، مستقیماً به شماره حساب فوق، پول واریز کرد.
-------------------------------
سرنگونی رژیم ترور اسلامی - اعلام آزادیهای عمومی - فراخوان کنگره شوراها

کنگره شوراها یک کنگره عمومی است، که در لحظات سرنگونی رژیم اسلامی، از تجمع نماینده گان شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها، کمیته ها، نهادها و ارگانهای صنفی و دموکراتیک همه اقشار و طبقات سهیم در سرنگونی رژیم اسلامی، در داخل کشور تشکیل میگردد. این کنگره، از قدرت گیری سازمان مجاهدین و سلطنت طلبان، بمثابه جریانات ارتجاعی و سرکوبگر ممانعت بعمل آورده، راه سوء استفاده از خلاء قدرت برای شروع کشمکشهای قومی، توسل به تخریب و انتقام جویی را سد نموده، خطوط کلی نظام سیاسی آتی را روشن ساخته، موعد انتخابات ارگانهای دائمی در کشور را معین میکند.
--------------------------------
طرح اولیه قطعنامه هایی برای ارائه به کنگره شوراها
www.behkish.blogfa.com
آرشیو شهریور 1385، در 7 قسمت متوالی.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
www.j-shoraii.blogspot.com damawand158@yahoo.de نشانی جدید ای- میل.
www.kapital.blogfa.com www.behkish.blogfa.com www.omid1917.blogfa.com
www.4bahman64.blogfa.com