Sunday, November 19, 2006

! خطر کشتار زندانیان سیاسی در اهواز

28 آبان 1385- 19 اکتبر 2006

همانگونه که پیش از این نیز گزارش شده بود، رژیم اسلامی در حال دست زدن به جنایتی دیگر، علیه زندانیان سیاسی در شهر اهواز است. گروه جدید، 10 نفر از زندانیان سیاسی، در سنین عمدتاً زیر 20 سال را شامل گشته، و به جمعی 22 نفری از بازداشت شده گان انفجارات اهواز در سال گذشته، مربوط است. تاکنون از مجموع بازداشت شده گان پرونده مزبور، 2 زندانی به شیوه ای جنایتکارانه و در ملاء عام، به دار آویخته شده اند.

مردم عرب در خوزستان، در چنبره بربرمنشی رژیم اسلامی و تشویق به تروریسم کور جریانات غیردموکراتیک گرفتار شده، از کمترین امکانات حمایت از حقوق اولیه خود، برخوردار نیستند. گروههای منتسب به مردم عرب، علاوه بر نقش مخرب خود، جنایات رژیم را، به مستمسکی برای صدور اطلاعیه های سرکوبگرانه نسبت به سایر مردم ایران و جریانات اپوزیسیون قرار داده، فضای اقدامات سیاسی در این زمینه را مسموم نموده، دامنه و امکانات دفاع از حقوق بازداشت شده گان را محدودتر میسازند.

دسته جات ارتجاعی- قومی در خوزستان، نقطه اتکاء خود را، دولتهای غربی و سازمانهای بین المللی مدافع " اقوام" قرار داده، مواضعی خصمانه نسبت به سازمانهای سیاسی کشور، اتخاذ میکنند. برخی از این گروهها، آشکارا، حتی موجودیت کشور را انکار کرده، برای حق دموکراتیک مردم ایران به حفظ همبستگی و زندگی صلح آمیز در کنار یکدیگر، ارزشی قائل نیستند. اطلاعیه های پرخاشگرانه و زبان غیر سیاسی- غیر دموکراتیک این جریانات، به تأمین حقوق شهروندی مردم عرب خدمت نکرده، زیان میرسانند. اعتراضات و بیانیه های برخی از محافل ذکر شده، بیش از آنکه، متوجه رژیم فاشیستی اسلامی باشد، متوجه مردم تحت ترور، شهروندان " فارس زبان" و اکثریت تبعیدیان بجان آمده از سلطه این رژیم پلید است.

سازمانهایی که خود را مدافع حقوق دموکراتیک شهروندان عرب میدانند، باید قبل از هر چیز، نه بدنبال متحدینی قوم پرست و سرکوبگر در این دولت و آن پارلمان، بلکه به حمایت مردم ایران، در داخل و خارج مراجعه کنند. پشتیبانی جریانات محافظه کار و لیبرال در اروپا از این گروهها و عدم حضور این سازمانها در مجامع ایرانی، نشانه بی اعتنایی آنها به الزامات مبارزه مشترک در یک کشور است. از این رو، میتوان بخشی از ستمی را که بر شهروندان عرب در کشور اعمال میگردد، در نتایج ناشی از اقدامات جریانات راست افراطی محلی و مدعیان دروغین دفاع از مردم عرب، جستجو کرد. در این میان اما نباید فراموش کرد، که برخی سازمانهای کردستانی و یکی از سایتهای خبری دوم خردادی چپ نما در خارج از کشور، خواسته و یا ناخواسته و به انحاء گوناگون، به تقویت دسته جات فوق کمک کرده اند.

مردم فقیر و تحت سرکوب، بویژه حاشیه نشینان اهواز، از قربانیان دائمی جنایات رژیم اسلامی هستند. شرایط زندگی مردم در خوزستان، نظیر سایر مناطق کشور، نه فقط بهتر نشده، بلکه بمراتب، غیر انسانی تر از گذشته گردیده است. اعتراضات بحق توده های تحت ستم در این منطقه، با خشونت و سرکوبگری فاشیستی رژیم اسلامی پاسخ گرفته، آثار اینهمه تبعیض و بی عدالتی، مداوماً بر روی هم انباشته شده، گرایش به شورشهای کور و اقدامات تروریستی ناشی از استیصال، بویژه در میان جوانان را، شدت بخشیده است. دسته جات ارتجاعی، این وضعیت غیر قابل تحمل را به پله پرشی برای پیشبرد اهداف قرون وسطایی، نظیر " هویت خواهی" نژادی ماقبل سرمایه داری و ملت تراشی بدوی مبدل ساخته اند. این سازمانها، بر موضوعات غیر واقعی، فاقد اهمیت سیاسی و صرفاً تحریک آمیز، نظیر حفظ بافت عربی منطقه و جلوگیری از مهاجرت " فارسها" به خوزستان متمرکز شده، بی وقفه بر کوره نفرت و کینه توزی قومی میدمند. در نشریات و اطلاعیه های این جریانات، کلمه ای در تأیید و تشویق ضرورت همبستگی مردم خوزستان از تعلقات فرهنگی گوناگون، وجود نداشته، اتکاء بر ناسیونالیسم نژاد پرستانه، اشرافیت عربی عصر حجری، و نفرت پراکنی علیه شهروندان غیر عرب زبان را، به شیوه کار سیاسی خود ارتقاء داده اند. آنها با توسل به مقولات تماماً جعلی و دلبخواهی، نظیر " رژیم اشغالگر ایران"، " اشغال الاحواز"، " ملت عرب احواز"، حتی " مصنوعی" نامیدن یکی از اولین ملتهای شرق در تاریخ معاصر جهان، میان خود و میلیونها نفر از مردم خوزستان و کشور، دره ای فاصله ایجاد کرده، بدیهی ترین نرمهای مبارزه سیاسی و همسویی با سنتهای جنبشهای دموکراتیک در ایران را، انکار میکنند. ناسیونالیستهای محلی تازه بدوران رسیده، این امر بدیهی را در نظر نمی گیرند، که جامعه ایران، با چنین روحیاتی و تلقیات ناسیونالیسم ارتجاعی عربی بیگانه بوده، آن را مساوی فرهنگ ضد بشری اسلامی رژیم حاکم قرار میدهد؛ صرفنظر از اینکه، تسلط این شیوه تفکر و عمل سیاسی بر اقدامات ملل و دولتهای عربی در خاورمیانه، آنهم طی 80 سال، قادر نشد دولت اسرائیل را حتی بمیزان 80 سانتی متر، به عقب براند.

شهروندان مبارز در سراسر کشور، در صورتی که خود تشخیص داده، در سازمانهایی دموکراتیک- انقلابی، منضبط و با برنامه متشکل شده باشند، حق دارند، در برابر تهاجم این رژیم ددمنش، بطرق مناسب از جمله مسلحانه، از خود دفاع کنند. اما آنچه که تحت عنوان مبارزه مسلحانه در خوزستان جریان دارد، سوءاستفاده از روحیه یأس و استیصال جوانان بجان آمده، توسط دسته جات غیر دموکراتیک منتسب به شهروندان عرب، بوِیژه در خارج از کشور، بمنظور دستیابی به اهدافی ارتجاعی است. از این رو، اکثریت مردم ایران، همچنین سازمانهای سیاسی مردمی، از سربلند کردن تروریسم کور در خوزستان، تحت عنوان مقاومت مسلحانه، دفاع نکردند و نباید دفاع کنند. مبارزین جوان در خوزستان، بدون مبنا قرار دادن تفاوتهای زبانی، باید به ایجاد تشکلهای سیاسی خود دست زده، هرگونه رابطه ای را با دارودسته های ناسیونالیست محلی، قطع نمایند. نسل جوان در خوزستان، عرب وغیرعرب، میتواند بطور مستقل وظایف سیاسی خود را، بمثابه بخشی از شهروندان تحت ترور در این کشور بعهده گرفته، در مقابل جنایات این رژیم تبهکار، دست به مبارزه بزند. اما یک مقاومت مردمی، با انفجارات، ترور بیگناهان و شهروندان معمولی هیچ قرابتی نداشته، بلکه باید از پرنسیپهای دموکراتیک و انسانی، پیروی کند. سازمانهای ارتجاعی در خوزستان اما، مداوماً و علناً برای تبدیل کشور به یک عراق دیگر عمل کرده، تروریسم کور و عملیات انتحاری نوع جهاد و حماس را تشویق کرده، از حداقلی از پایبندی به تعهدات دموکراتیک، نسبت به سرنوشت مردم و کشور، تبعیت نمیکنند.

اقدام رژیم ترور اسلامی، در بازداشت و صدور حکم اعدام برای شهروندان جوان اهوازی، فاقد هر گونه مشروعیت دموکراتیک بوده، از ماهیت تروریست و سرکوبگری این رژیم خون آشام، ناشی میشود. بازداشت شده گان کنونی در اهواز، قربانیان توحش این رژِیم پلید گشته، باید با تمام قوا، از اجرای این احکام ضد انسانی علیه آنان، جلوگیری شود. مطمئناً فعالین کارگری، دانشجویی، معلمان، وکلای مدافع آزادیخواه و مدافعین حقوق بشر در تهران، قادر به بیشترین تأثیرگذاری در این زمینه خواهند بود. آنچه هم اینک بویژه مهم است، تلاش عملی و توسل به هر امکانی، برای به تأخیر انداختن ارتکاب این جنایت، از این طریق، بدست آوردن فرصت کافی برای بسیج حداکثر نیرو، بمنظور لغو کامل احکام فوق است.
---------------------------
مقالات اخیر در رابطه با سرکوبگری رژیم در خوزستان و سیستان و بلوچستان، در وبلاگ جمهوری شورایی
http://j-shoraii.blogspot.com/2006/10/blog-post_28.html
---------------------------
شماره حساب بانکی برای کمک مالی به کارگران اخراجی شرکت واحد تهران
بانک ملی ایران- تهران شعبه پل تهران نو، کد بانک 134، حساب قرض الحسنه شماره 732280 به نام آقایان: داوود نظری، ابراهیم مددی و ناصر غلامی. از هر بانکی در خارج از کشور میتوان با پرکردن فرم مخصوص، مستقیماً به شماره حساب فوق، پول واریز کرد.
---------------------------
سرنگونی رژیم ترور اسلامی - اعلام آزادیهای عمومی - فراخوان کنگره شوراها

کنگره شوراها یک کنگره عمومی است، که در لحظات سرنگونی رژیم اسلامی، از تجمع نماینده گان شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها، کمیته ها، نهادها و ارگانهای صنفی و دموکراتیک همه اقشار و طبقات سهیم در سرنگونی رژیم اسلامی، در داخل کشور تشکیل میگردد. این کنگره، از قدرت گیری سازمان مجاهدین و سلطنت طلبان، بمثابه جریانات ارتجاعی و سرکوبگر ممانعت بعمل آورده، راه سوء استفاده از خلاء قدرت برای شروع کشمکشهای قومی، توسل به تخریب و انتقام جویی را سد نموده، خطوط کلی نظام سیاسی آتی را روشن ساخته، موعد انتخابات ارگانهای دائمی در کشور را معین میکند.
---------------------------
طرح اولیه قطعنامه هایی برای ارائه به کنگره شوراها
www.behkish.blogfa.com
آرشیو شهریور 1385، در 7 قسمت متوالی.
---------------------------
www.j-shoraii.blogspot.com damawand158@yahoo.de نشانی جدید ای- میل.
www.kapital.blogfa.com www.behkish.blogfa.com www.omid1917.blogfa.com
www.4bahman64.blogfa.com
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ