Friday, December 02, 2005

ایران قرن بیست و یکم! بریدن دست و پای انسان در مقابل چشمان تماشاچیان


آیا تصور غلبه چنین شرایط سراپا بربرمنشانه ای در کشوری نظیر ایران، آنهم در قرن بیست و یکم امکان داشت؟ خیر هرگز امکان نداشت. اما با تبهکاری دسته جات " متمدن " و همدست این ماشین آدم کشی، به یک واقعیت روزمره، تلخ و نابود کننده بدیهی ترین ارزشهای انسانی مبدل شده است.

جنایت ضد انسانی ذکر شده، به اجرای یک حکم قضایی رسمی، از سوی یک دولت عضو سازمان ملل، ناشی از یک " انتخابات" قانونی، مربوط است. این قساوت غیر قابل توصیف در روز 9 آذر، همین سه روز قبل در شهر اهواز، مرکز استانی که 80% ثروتهای کشور را تولید می کند، و در روز روشن روی داده است. یک جلاد از نوع میرغضبان عصر بربریت، در کمال خونسردی و آرامش، دست و پای انسانی را در مقابل چشمان تماشاچیانی سنگدل تر از خود، قطع می کند. به راستی این جامعه و این جهان، تا چه میزان سقوط کرده است؟!! این دستگاه آدم کشی فقط می تواند، حکومت آخوند اسلامی، رژیم سرمایه دار وحشی و بازاری هار ایرانی، و خیل " روشنفکران " تبهکار وابسته به آن، در داخل و خارج باشد. پس چه کسی در این جهان لعنتی، قادر است تا این درجه پست و ددمنش باشد؟

شکل گیری چنین شرایط هولناکی در کشور، بدون همدستی " روشنفکران " پست تر از آخوند و بازاری، چه از نوع جبهه ملی، نهضت آزادی، بنی صدر، یا " نویسنده و شاعر و آوازه خوان" آن، و چه از نوع توده ای و اکثریتی پلید تر از آنان، امکان نداشت. این دشمنان بدیهی ترین حقوق انسان بودند که در مقابل چشمان میلیونها نفر از مردم، در همدستی با راهزنان بین المللی، با چشم انداز سهیم شدن در قدرت و ثروت، سنگ بنای جهنم کنونی را گذاردند. آنها امروز حق به جانب و روزنامه به دست، در کنار کوره آدم سوزی که به راه انداخته اند نشسته اند، و از نا شکری مردم نسبت به "جمهوری" خواهی و "دموکرات" منشی خود، شکوه می کنند.
*** *** ***
یازدهم آذر 1384- دوم دسامبر 2005
takdehghan2@arcor.de www.j-shoraii.blogspot.com