Saturday, December 03, 2005

!شانزدهم آذر، نماد مقاومت در برابر دیکتاتوری


شانزدهم آذر، روز مقاومت در برابر رژیمهای سرکوبگر، روز برآمد جنبش دانشجویی در مقابل جنایات قدرتهای امپریالیستی علیه اراده مردم، و نقطۀ عطفی در تاریخ جنبش های انقلابی درایران، فرا می رسد. این روز را نه فقط باید گرامی داشت بلکه بسیار مهم تر، آن را به پله پرشی در تقویت جنبش انقلابی- دموکراتیک کنونی، علیه رژیم جنایتکار اسلامی مبدل ساخت. 16 آذر امسال در عین حال با وقوع تحولاتی در عرصه داخلی و بین المللی توأم گردید، که به موقعیت آن اهمیت ویژه ای می بخشد.

رژیم اسلامی در سال جاری، با انجام انتخاباتی نظیر گذشته، اما در شرایط شکست جناح اصلاح طلب در حل بحران سیاسی مزمن آن، دارو دسته جدیدی از باندهای حاکم را، بر سرنوشت مردم مسلط ساخت. جناح احمدی نژاد بمثابه نمایندۀ هارترین جناح سرمایه مالی – تجاری، و افراطی ترین گرایش در سرمایه داری ایران، برای نجات دسته جات اسلامی از امواج رشد یابنده مبارزات مردم، و مقابله با تهدیدات قدرتهای رقیب در جهان، دستگاه اجرایی رژیم را نیز در دست گرفت. همۀ شواهد عینی در همین مدت کوتاه به همگان نشان داد، جابجایی قدرت و سلطۀ کامل یک جناح بر همۀ ارگانهای اصلی رژیم، نه به ثبات بیشتر و تخفیف بحران، بلکه به بی ثباتی بیشتر و تشدید بحران منجر گشت.

جناح تازه به قدرت رسیده، در عین حال بلافاصله تشدید سرکوب و گسترش هر بیشتر اختناق اسلامی، همچنین در دانشگاهها را در پیش گرفت. در مدت کوتاه پس از تمرکز قدرت اخیر در رأس هرم رژیم، دهها نفر از بازداشت شده گان، که خود قربانیان تبهکاریهای این رژیم جنایتکار هستند، با توسل به قوانین ضد انسانی، در ملاء عام اعدام شده اند. حتی شهروندانی به دلیل تمایل جنسی خود، از سوی جنایتکاران حاکم بازداشت، و به دار آویخته شده اند. مأموران ددمنش رژیم، در روز 9 آذر در شهر اهواز، با قطع دست و پای یک فرد زندانی، اوج بربریت این رژیم پلید را به نمایش گذاشتند. همۀ اینها، بیان این حقیقت است که تحکیم موقعیت جناح افراطی رژیم در انتخابات اخیر، در وحله اول هدف تشدید سرکوب مردم، و ایجاد فضای ارعاب هر چه بیشتر در جامعه را، دنبال می کرد.

رژیم اسلامی پس از به تخت نشاندن سردسته جدید خود، به دامن زدن به رقابت با قدرتهای حامی دیروز خود، در عرصۀ بین المللی روی آورد. در سایه کشمکش پیرامون پروندۀ هسته ای، با اتخاذ سیاستهای ظاهراً تهاجمی، به هدف اصلی خود یعنی تشدید شرایط سرکوب در داخل دست یافته، و موج کنونی تاخت و تاز آدم کشان خیابانی خود را، گام به گام عملی ساخت. این حقیقت بار دیگر علناً اثبات کرد، همۀ اقدامات خارجی رژیم اسلامی، چه جنگ ارتجاعی 8 ساله و حمایت از گروههای تروریستی، و چه منازعات کنونی پیرامون تولید سلاحهای هسته ای، تماماً هدف اعمال فشار سیاسی به توده های مردم، حفظ و دامن زدن به فضای سرکوب و جنایت در داخل را، دنبال می کنند.

جناحبندی های متعدد رژیم اسلامی، در اعمال سرکوب هر چه بیشتر علیه مردم، مطلقاً تفاوتی با یکدیگر ندارند. علیرغم همۀ شکوه های اصلاح طلبان سابق از جناح حاکم، اما آنها در انتخاب وزیران کنونی، و سرهم بندی کابینه ای متشکل از جنایتکاران حرفه ای، در یک صف واحد قرار گرفتند. همۀ جناحهای شریک در قدرت، در تأیید وزیرانی متشکل از قاتلین دهها هزار زندانی سیاسی، که دستگاه سرکوب و اعمال ترور در دولت جدید را اداره خواهند کرد، کمترین اختلافی نداشتند. وزیر کشور کنونی که از بد سابقه ترین و منفور ترین آدم کشان در رژیم اسلامی است، به راحتی از مجلس ارتجاع رأی اعتماد گرفت، اما وزیر نفت آن تاکنون سه بار، به مرکز تجمع دسته جات ارتجاعی معرفی، اما آنها قادر به توافق بر سر تعیین وزیر نفت خود نشده اند. این به خوبی آشکار می سازد، هر دو جناح رژیم در حفظ و گسترش فضای اختناق علیه مبارزات رشد یابنده مردم، کاملاً هم نظر هستند، اما آنجا که موضوع بر سر تقسیم طعمۀ بزرگی نظیر در آمدهای نفتی بین این و یا آن گروهبندی درون رژیم است، تضادهای دو جناح اصلی تا مرز بلوکه کردن یکدیگر شدت می یابد.

در دوره اخیر همچنین، تشکل وابسته به رژیم در دانشگاهها، دچار تغییر و تحولاتی منطبق با فضای جدید سرکوبگری گشته، وزنه مدافعین افراطی رژیم در آن، سنگین تر شده است. به دلیل ممنوعیت هرگونه فعالیت دانشجویی در دانشگاهها، پس از تهاجم جنایتکارانه موسوم به انقلاب فرهنگی و سپس قتل عامهای گسترده دانشجویان در دهه 60، جریان تحکیم وحدت، تنها جریان قانونی و حاکم بر شرایط دانشگاههای کشور بود. این گروه که بعنوان یک جریان شبه فاشیستی، بیشترین نقش را درعملی ساختن شرایط ترور در دانشگاهها ایفا کرد، بتدریج از اواسط دهه 70 خورشیدی، با شکل گیری جناحهای جدید در آن، بناچار از شرکت در سرکوب علنی و اقدامات امنیتی- اطلاعاتی، علیه دانشجویان فاصله گرفت. جریان تحکیم وحدت هم اینک علیرغم برخی اظهار نظرهای مسئولین سابق آن، بخشی از جناح اصلاح طلب در رژیم اسلامی را تشکیل می دهد. شرایط تدریجی توده ای شدن مبارزات و قطبی شدن هر چه بیشتر جامعه، تشکل تحکیم وحدت در دانشگاهها را نیز به سمت تجزیه خواهد کشاند. این در عین حال باید به تقویت تشکلهای دانشجویی وابسته به چپ انقلابی در دانشگاهها منجر گردد. روشن است فرو پاشی تشکل تحکیم وحدت اگر از سوی جریانات انقلابی- دموکراتیک، به سمت تقویت یک قطب مبارز و فعال جهت گیری نکند، در کوتاه مدت بویژه، موجب سرخورده گی بخشی از توده دانشجویان، چه بسا پیوستن آنها به جریانات افراطی وابسته به رژیم، و یا سلطنت طلبان خواهد گشت.

جنبش دانشجویی جدید ایران، هنوز به یک نیروی انقلابی- دموکراتیک، آنگونه که پس از کودتای 28 مرداد سال 32، در آن مسیر قرار گرفت، فرا نروئیده است. دلیل آن بی هیچ تردیدی سرکوب ددمنشانه رژیم اسلامی، کشتار اکثریت مبارزین از نسل گذشتۀ دانشجویان، و در هم شکستن احزاب بزرگ دوره های قبل است. این جنبش هنوز خود را با مبارزات انقلابی دانشجویان در اردیبهشت سال 59، که با تمام قدرت در برابر تسلط رژیم اسلامی بر دانشگاههای کشور ایستادند، هویت یابی نمی کند. جنبش دانشجویی کنونی در ایران، هنوز مقاومت بزرگ 30 خرداد سال 60 را، که نیروی اصلی آن را دانشجویان و دانش آموزان تشکیل می دادند، تاریخ اصلی و حقیقی خود نمی داند. این که دهها هزار نفر از تیر باران شده گان در رژیم درنده خوی اسلامی، دانشجو و دانش آموز بودند، هنوز جوهر خود- آگاهی نسل جدید دانشجویان کشور را نمی سازد. از این طریق هم، کاراکتر سیاسی جنبش دانشجویی، قادر نشده است به موقعیت یک جنبش نیرومند انقلابی- دموکراتیک ارتقاء یابد.

با اینحال اما همه شواهد کنونی، بر قدرت گیری هر چه بیشتر جنبش دانشجویی در دوره های آتی، دلالت می کند. مبارزات دانشجویی در عین حال، تنها به عنوان مبارزاتی رادیکال قادر به تأثیر گذاری مثبت بر سایر جنبشهای اجتماعی بویژه بر جنبش کارگری، همچنین جلب اعتماد آنان نسبت به اهداف خود خواهد بود. جریانات متعددی در دانشگاههای کشور، همچنین از جریانات اپورتونیست- رفرمیست در خارج از کشور، تلاش می کنند از تقویت رادیکالیسم این جنبش، تحت عنوان مخالفت با " خشونت " جلوگیری کنند. مقابله انقلابی با خشونت دولتی، حتی بنا به موازین به رسمیت شناخته شده در حقوق بورژوایی، به حق دموکراتیک شهروندان تعلق دارد. اما جریانات خیانتکار مقیم خارج که تا دیروز به بخشی از ماشین سرکوب رژیم اسلامی تعلق داشتند، این حقوق اولیه شهروند تحت سرکوب ایرانی، بویژه دانشجویان را رد می کنند. این عناصر و جریانات با شروع هر دوری از مبارزات دانشجویی، جنایات مأموران رژیم را نادیده گرفته، اما دانشجویان تحت سرکوب را از مقاومت در برابر تعرضات دسته جات ارتجاعی، منع می کنند. مقابله تعرضی با سرکوبگری رژیم اسلامی در دانشگاهها، خارج از اراده هر کسی، گسترش خواهد یافت. از این رو کسب آماده گی لازم برای تأثیر گذاری در مبارزات آتی در دانشگاهها و جامعه همچنین، به وظایف کنونی دانشجویان چپ انقلابی نیز تعلق دارد.
*** *** ***
takdehghan2@arcor.de www.j-shoraii.blogspot.com
دوازدهم آذر 1384- سوم دسامبر 2005