مأموران تخریب رژیم اسلامی، در یک اقدام آشکارا ضد انسانی، به محله ای در سنندج هجوم آورده، و در میان بهت و حیرت صدها نفر از ساکنین محروم آن، خانه های مردم فقیر را بر سرشان خراب کردند. این اقدام وحشیانه، در ساعت 12 شب چهارم دی ماه، علیه مردم شهرک فیض آباد، که ساکنین آن آماده هیچ گونه دفاعی از خود نبودند، رخ داد. تبهکاران رژیم اسلامی، با بکار گیری دو هزار مأمور و چندین لودر، در یک عملیات کم و بیش نظامی، مردم زحمتکش، زنان و سالمندان و بچه های کوچک را، در تاریکی شب، میان بارش برف و سرمای زیر صفر به بیرون کشیده، در برابر چشمان آنان، دست به تخریب خانه هایشان زدند. درجریان این اقدام ضد مردمی، هر اعتراضی، با ضربات باطوم و مشت و لگد پاسخ گرفته، چندین نفر از مردم معترض زخمی شده، به بیمارستان منتقل گردیدند. مأموران تخریب، پس از انجام مأموریت ویرانگرانه خود، صدها نفر ساکنین آواره شده را در نهایت سنگدلی، در تاریکی شب، در میان برف و سرمای سخت به حال خود رها ساخته، محل را ترک کردند.
توحش مأموران رژیم اسلامی، به ویرانی زندگی 300 خانوار منجر شده، آغاز سال 2006 را برای توده های زحمتکش، به آغازی تلخ مبدل ساخت. همه تلاشها و اعتراضات مردمی که نه فقط خانه خود را، بلکه همه پس انداز سالهای زندگی خود را از دست داده اند، تاکنون هیچ نتیجه ای بدنبال نیاورده است.
طبق اعلام بعدی مأموران تخریب رژیم، شهرداری سنندج بنابر شکایت اداره اوقاف، دست به این تبهکاری زده است. اداره اوقاف اما خود همان دستگاه مخوفی است، که بخش اعظم غارت ثروتهای کشور به نفع دستگاه بربرمنش مذهب در ایران را سازماندهی میکند. نهاد مذهب و اوقاف آن، از طریق تسلط بر دستگاه دولتی، همه هزینه های این هیولای سرکوب و تحمیق را از دزدی آشکار ثروتهای کشور تأمین کرده، با مردم غارت شده در نیمه های شب و در سرمای زمستان هم، چنین رفتار میکند.
اینکه رژیم اسلامی، دست به چنین رفتار ضد انسانی با مردم محروم و زحمتکش در سنندج میزند، دلایل گوناگونی دارد. مهمترین آن، مجازات مردم مبارز، تشدید فضای ارعاب در کردستان، و مشغول کردن مردم با حل معضلات اولیه زندگی شخصی است. مأموران دستگاه دولتی رژیم در سنندج، از فرصت تشدید سرکوب در رژیم تیر خلاص زنان و مشغول بودن جامعه با موضوع اعتصاب در شرکت واحد استفاده کرده، طرح سرکوبگرانه خود را در سنندج عملی ساختند.
هم اینک در کردستان ایران، حد اقل 5 حزب سیاسی وجود دارند که با ادعاهای کرکننده، خود را در رأس مبارزات مردم معرفی کرده، طبق معمول به کسی هم حساب پس نمی دهند. این احزاب که کردستان را نظیر حیات خلوت و ملک خصوصی خود پنداشته، و اعتماد محض مردم زحمتکش به خود را طلب می کنند، در عمل اما جای آنها در شرایط سخت در کنار مردم محروم خالی است. روش کار سیاسی آنها، طی دوران تحلیل رفتن فعالین این احزاب در چپ اروپایی، به تدریج به سطح "سبک کار" نهادهای خیریه و شعبات کلیساها تنزل پیدا کرده، به دلداری دادن مردم گرسنه، و امیدوار ساختن آنان به روز بزرگ می پردازند. آنها در سالهای اخیر با ایجاد اندکی تنوع، هر از گاهی از مناسبات غیر مولد و ملاقاتهای مسئولین خود با یکدیگر، که " در فضایی دوستانه صورت گرفت "خبر میدهند. این احزاب از از وظایف حقیقی خود بعنوان احزب سیاسی سازمانده مبارزات توده ای و جلوگیری از تعرضات رژیم به مردم زحمتکش به دور افتاده اند؛ در غیر اینصورت برای مأمورین این رژیم تبهکار، ارتکاب چنین اقدامات ضد انسانی، ساده نخواهد بود.
برای بخش اعظم تبعیدیان نزدیک به جنبش کردستان در خارج، مردم مبارز کرد، عمدتاً پشتوانه ای برای حفظ و تحکیم دنیای محفلی روشنفکرانه آنها هستند. آنها از مردم محروم کردستان ایران که در چنبره بربریت ماشین نظامی رژیم و برده داری سرمایه داران اسیر شده اند، در بهترین حالت، موضوعی برای تولید ترحم در میان نماینده گان پارلمانهای غربی، و تضمین زندگی سیاسی غیر مؤثر خود بوجود آورده اند. بزرگترین حزب مدعی چپ در کردستان، مدتهاست سرپل تشویق کشمکشهای فرقه ای میان محافل صرفاً روشنفکری داخل و خارج گردیده، مخاطبین خود را بازیچه مقولات من در آوردی نظیر کشف دوباره "مبارزه ضد سرمایه داری" و " لغو کار مزدی" ساخته است. این حزب همچنین با شرکت در ایجاد گروهبندی فرقه ای " اتحاد انقلابی نیروهای کمونیست و چپ"، و جلوگیری از هر اقدامی برای تبدیل آن به یک وحدت واقعی، وقت و انرژی و امید بخشی از فعالین چپ در خارج را هیچ و پوچ ساخته، به اعتماد جامعه بر استعداد چپ ایران، در تبدیل شدن به یک آلترناتیو سیاسی لطمه زد. فعالین این حزب در خارج هم اینک نیز صرفا به قصد تداوم مناسبات فرقه ای، تلاش برای حفظ چنین جریانی را که دیگر چیزی جز تجسم بی عملی چپ رسمی کنونی نیست، ادامه میدهند.
وجود ستم ملی، تبلیغ و تبدیل آن به امکانی برای مبارزه با رژیم اسلامی، احزاب سیاسی در کردستان را، از موضوع انتقاد جامعه به آنان، مصون نمیکند. سازمانهای سیاسی در کردستان، بویژه در دوره اخیر به روشی نادرست روی آورده، انتقاد به خود از سوی "دیگران" را تحمل نکرده، با تشدید مواضع سیاسی خود در جهت فدرالیسم و یا حق جدایی، عکس العمل نشان میدهند. برای سازمانهای سیاسی که نهاد های قدرت و اعمال سلطه و نه بنگاههای معصومیت هستند، باید روشن باشد، مردم کردستان قبل از اینکه موضوع فدرالیسم و یا حق جدایی محسوب شوند، مردمی شایسته زند گی انسانی، همفکری و حمایت در مبارزات روزمره هستند. وابسته گان به سازمانهای سیاسی چپ و دمکراتیک، سالهاست در گردونه مناسبات درونی و زندگی بی دغدغه در خارج گرفتار شده، حساسیت انسانی و سیاسی، نسبت به شرایط دردناک حاکم بر زندگی توده های زحمتکش را، از دست داده اند. نسل جدید کارگران کمونیست و روشنفکران انقلابی در کردستان، باید به سرگردانی در دنیای سایتهای اینترنتی این جریانات نقطه پایان گذاشته، برای مقابله با ددمنشیهای هر روزه این رژیم پلید علیه مردم زحمتکش، مستقلاً راهی پیدا کند. این لزوماً به معنی بی اعتمادی به سازمانهای سیاسی و یا نفی آنها نیست؛ بلکه خود تلاشی است، که موجب تقویت گرایشهای دخالتگر و فعال در احزاب سیاسی مردم کردستان میگردد.
damawand58@yahoo.com www.j-shoraii.blogspot.com
اکبر تک دهقان، چهاردهم دی 1384 – چهارم ژانویه 2005
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
!زنده باد اول ماه مه 1385 در ایران
:اتحاد و بسیج نیرو
!علیه جنایات رژیم اسلامی
!علیه تبهکاریهای سرمایه داران
!علیه تجاوز امپریالیستی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ