Sunday, January 15, 2006

شرایط حساس کنونی و ضرورت تشدید مبارزه علیه رژیم ترور


شرایط داخلی و بین المللی انقلاب ایران، مداوماً حساس تر شده، خطر محروم شدن مردم ایران از حق تعیین سرنوشت خود، بیش از همیشه گشته است. رژیم ترور اسلامی، که همه تاریخ آن چیزی جز جنایت و تبهکاری نیست، به نحو بیسابقه ای به سرکوب و نفی بدیهی ترین حقوق شهروندان روی آورده است. مأمورین این رژیم پلید، حتی در روزهای اخیر، برگزاری مجالس جشن عروسی را در یکی از استانها جرم محسوب کرده، مسئولین برگزاری چنین روابط طبیعی میان مردم را به توسل به اقدامات سرکوبگرانه، تهدید میکنند. هم اینک نزدیک به 7 هفته است که گروهی از زندانیان سیاسی در اعتراض به شرایط ضد انسانی حاکم بر زندانها و جامعه، در زندان گوهردشت دست به اعتصاب غذا زده، بعضاً در آستانه نابودی جسمی قرار دارند. از سوی دیگر یک تشکل مستقل کارگری که صرفاً در جهت دفاع از منافع کارگران شکل گرفته، و حتی بلحاظ حقوقی نیز با قوانین نفرت انگیز این رژیم درنده خو، درتناقض نیست، مورد تهاجم واقع شده، سخنگوی کارگران، منصور اسانلو تحت شرایط نامناسب جسمی، بیش از سه هفته است، در شکنجه گاه اوین به بند کشیده شده است. حکومت اسلامی با انتصاب جنایتکاران حرفه ای به عنوان وزیر و استاندار، و بکار گیری وحشیانه ترین اشکال مجازات اسلامی در ملاء عام، بدون هیچ ابهامی قصد خود در تشدید سرکوب همگانی را، اعلام کرده است.

رژیم اسلامی در عرصه جهانی نیز به سیاست دامن زدن به خصومت با قدرتهای منطقه ای و بین المللی دست زده، کشور را آگاهانه به لبه پرتگاه بحرانی مهلک، سوق میدهد. تمایل قدرتهای امپریالیستی برای کشاندن پرونده هسته ای رژیم به شورای امنیت سازمان ملل در روزهای اخیر، اوج بحران بین المللی رژیم اسلامی را آشکار می سازد. آنچه برای رژیم اسلامی مهم است، ایجاد و حفظ یک بحران بین المللی است، تا بدیهی ترین حقوق مردم را از آنان باز پس گرفته، دور بعدی حیات ننگین خود را از طریق برقراری یک آرامش گورستانی در پناه تحکیم شرایط نه جنگ نه صلح در منطقه، و یا حتی توسل به درگیری نظامی با حریفان منطقه ای و جهانی خود، تضمین کند.

در مرکز کشمکشهای هسته ای رژیم و رقیبان آن، سرنوشت مبارزات مردم ایران قرار دارد. هم بورژوازی فوق ارتجاعی، با همه جناحبندیهای اسلامی، جمهوریخواه و سلطنتی آن و هم قدرتهای امپریالیستی، از وحشت یک انقلاب توده ای، در تلاش برای تعیین سرنوشت کشور، بدون دخالت مردم ایران هستند. یکی از علل عدم تهاجم نظامی به مراکز هسته ای رژیم، قابل محاسبه نبودن عکس العمل احتمالی مردم ایران است، که می تواند نتایج چنین تهاجمی را به زیان طرفین درگیر رقم بزند. رژیم اسلامی و قدرتهای حریف آن هر دو، بر اساس یک قرارداد نانوشته عمل میکنند و آن اینکه: سرنوشت سیاسی کشور، بعنوان حساس ترین حلقه زنجیره استراتژی امپریالیستی در تضمین انرژی برای جهان سرمایه داری، نباید توسط خود مردم زحمتکش ایران تعیین شود. قدرتهای امپریالیستی نه فقط در برابر تمام کشتارهای دسته جمعی رژیم جنایتکار اسلامی سکوت کردند، بلکه آشکار و پنهان از آن بمثابه سیاستی ضد کمونیستی و در جهت اهداف دراز مدت سرمایه داری جهانی در منطقه خلیج فارس، حمایت کردند.
شرایط سیاسی حساس کنونی که دم به دم حدت مییابد، تشدید مبارزه سازمانیافته، متشکل و با برنامه را، هم در داخل و هم در خارج، به یک وظیفه فوری مبدل ساخته است. اشکال تاکنونی مبارزات در خارج از کشور، از سطح اعتراضات متفرقه و بدون برنامه و چشم انداز فراتر نرفته، و به یک مانع جدی در مقابل رژیم ترور تبدیل نشده است؛ صرفنظر از اینکه منافع فرقه ای جریانات محفلی، هرگز امکان تبدیل خارج از کشور را به یک عرصه فعال مبارزه حقیقی نداده است. اما علیه آینده ای که می تواند بسیار تاریک و دردناک و خارج ازکنترل مردم باشد، دیگر چنین اشکال غیر حرفه ای مبارزات، فاقد هر گونه امکان تأثیرگذاری جدی است. در اولین گام باید هدفمند ساختن، سازمانیافتگی، تمرکز نیرو، نظم و تداوم در مبارزات خارج از کشور، در دستور کار قرار گیرد. در این رابطه آنچه که هم اینک بمثابه پرچم چنین مبارزاتی، فوق العاده ضروری و در عین حال عملی است را میتوان بشرح زیر خلاصه کرد:

1- تضمین جامعه جهانی مبنی بر عدم تهاجم نظامی قدرتهای بین المللی و منطقه ای به کشور. تأیید حق مردم ایران در تعیین سرنوشت خود، مستقل از رژیم اسلامی و مستقل از دولتهای امپریالیستی از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد.

2- خواست پس گرفتن شناسایی رژیم اسلامی از سوی سازمان ملل متحد.

3- خواست اعلام ضد انسانی بودن قوانین قضاوت اسلامی در ایران از سوی دیوان داوری لاهه، لغو فوری این قوانین ضد بشری، آزادی زندانیان سیاسی، توقف فوری سرکوب جنایتکارانه مردم ایران توسط رژیم اسلامی.

4- خواست صدور حکم بازداشت برای همه سران و مسئولین ددمنش رژیم اسلامی از سوی دیوان داوری لاهه، بدلیل ارتکاب جنایت علیه بشریت.

مبارزه وسیع و همه جانبه برای دستیابی به خواستهای فوق، باید از طریق اشکال جدید، منظم، ادامه دار و نتیجه بخش صورت گرفته، از تسلط گرایشات فرقه ای و منافع محفلی مصون بماند. این امر شرکت هر چه وسیع تر تبعیدیان سیاسی چپ و دموکرات را در مبارزات سرنوشت ساز کنونی، ممکن میسازد. برای تحقق این هدف ضروری است:

1- تعیین 2 روز ثابت در هفته در شهرهای بزرگ همه کشورها، برای انجام تجمع، و برگزاری تظاهرات خیابانی از سوی ایرانیان تبعیدی. این اعتراضات منظم و دائمی باید به یک روال عادی و به بخشی از زندگی روزمره مبارزین در خارج تبدیل شده، تا سرنگونی رژیم ترور اسلامی، بطور لاینقطع ادامه یابند.

2 - تشکیل یک صندوق حمایت مالی از مبارزات مردم ایران، بویژه حمایت از اعتصابات کارگری. کمک مالی به بازمانده گان و خانواده های اعدام شده گان، زندانیان سیاسی، و محروم شده گان از شغل خود بدلیل شرکت در مبارزات سیاسی علیه رژیم ترور اسلامی در داخل. پرداخت های منظم، ثابت و ماهانه به این صندوق از سوی تبعیدیان سیاسی.

3- تشویق مردم ایران و فعالین فرهنگی- اجتماعی در داخل برای بکار گیری همین روش منظم و مؤثر اعتراضات از طریق قراردادن 2 روز ثابت در هفته به روزهای اعتراض آشکار به سلطه یک رژیم ترور مذهبی در کشور. این بویژه در شرایط حاضر، از زمینه مساعدی برخوردار بوده، بیشترین امکان را جهت عقب راندن سیاست سرکوب افسار گسیخته کنونی علیه دانشجویان، زنان و فعالین کارگری ایجاد میکند
.
*** *** ***
damawand58@yahoo.com www.j-shoraii.blogspot.com
بیست و پنجم دی 1384- پانزدهم ژانویه 2006
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
!زنده باد اول ماه مه 1385 در ایران
:اتحاد و بسیج نیرو
!علیه جنایات رژیم اسلامی
!علیه تبهکاریهای سرمایه داران
!علیه تجاوز امپریالیستی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ