Wednesday, January 11, 2006

! علیه فرهنگ سرکوب و تحقیر و ارعاب


سلطه طولانی مدت رژیمهای دیکتاتوری و ترور در جامعه ایران، به توسعه فرهنگی کشور صدمات جدی وارد آورده است. از این طریق در عین حال، بازتولید فرهنگ استبداد تسهیل، و ادامه حیات رژیمهای دیکتاتوری، بر زمینه مناسب تضمین بقاء آنها، بنا شده است. امروزه برخی از اصطلاحات، عبارات و عناوین عمومی، به اشکال پوشیده اعمال تبعیض و سرکوب بدل شده، تحکیم اعتماد و ایجاد شرایط کار مشترک میان شهروندان را، دشوار ساخته است. وبلاگ جمهوری شورایی، که خود را بر رعایت کامل اصل برابر حقوقی شهروندان متعهد میداند، ضمن رد لاابالیگری و روش غیر دموکراتیک برخی عناصر و جریانات اپوزیسیون در این زمینه، با حساسیت و دقت، چه در نگارش و چه در نقل قول، از میدان دادن به عملکرد این فرهنگ ارتجاعی جلوگیری خواهد نمود؛ در عین حال، از اتخاذ یک روش دلبخواهی و افراط در این زمینه نیز، پرهیز خواهد شد. آنچه در این رابطه بعنوان یک معیار بویژه اهمیت دارد، پیوند این اصطلاحات با مناسبات سرکوب حاکم و نتایج عملی کاربرد روزمره آنها، و نه صرفاً نامناسب دانستن بر اساس مشابهت با نامها، و یا معانی لغوی صرف است. در زیر خلاصه ای از علائم و شیوه عمل فرهنگ تحقیر مردم، که هم اینک بوفور در آثار نویسنده گان طبقات دارا، وبعضاً در شیوه نگارش افراد و جریانهای مدعی چپ نیز وجود دارند، ارائه می گردد.

1- شکل گیری جامعه سرمایه داری ایران، نه از طریق یک پروسه دموکراتیک، بلکه قبل از همه، در شرایط سلطه دیکتاتوری، ارتجاع مذهبی و نفوذ همه جانبه امپریالیسم صورت گرفت. از این رو کسب عناوین دانشگاهی نیز در دوران اولیه رواج آن، در جامعه ای با سطح بالای بیسوادی، به مناسبات قدرت در جامعه گره خورده، نه به امکانی برای توسعه اقتصادی – اجتماعی، بلکه به یک امتیاز اجتماعی، وسیله فخر فروشی، و تحقیر مردم مبدل گشت. بکار گیری عناوین دانشگاهی نظیر" پروفسور"، " دکتر "، " مهندس"، "دانشجوی دوره دکترا"، ونظایر آن، برای افرادی که در موقعیت سیاسی و یا اجتماعی فعالیت میکنند، چیزی جز سوء استفاده از این عناوین، برای مرعوب ساختن مردم و مخاطبین خود نیست. اینکه فردی دارای مدرک دانشگاهی دکترا و یا مهندسی است، این هیچ ربطی به فعالیت سیاسی – اجتماعی او ندارد. بکار گیری چنین عناوینی در چهارچوب کارسیاسی( همچنین اجتماعی و فرهنگی)، یک باجگیری آشکار از مردم تحت سرکوب، تحقیر آنها و القاء این دروغ بزرگ است که گویا، برای شرکت در چنین فعالیتهایی، کسب مدارک دانشگاهی الزامی است. از این طریق، میدان دخالتگری توده های مردم در سیاست و تعیین سرنوشت خود محدود شده، و یک گروه از دلالان سیاسی، محافظه کاران و سرکوبگران حرفه ای ("نخبه گان "!)، سلطه بر سرنوشت مردم را، نظیر حق طبیعی خود تلقی میکنند. فعالیت سیاسی مردمی(اجتماعی و فرهنگی) قبل از هرچیزی، جدیت، علاقه و احساس مسئولیت، شجاعت، فداکاری و مقاومت در شرایط سخت، کار و تلاش پیگیرانه را طلب میکند. این بویژه در شرایط کنونی که تشدید مبارزات کارگری، روی آوری توده های مردم به امر تعیین سرنوشت خود را به یک واقعیت روزمره مبدل ساخته، اهمیت عملی کسب میکند. وبلاگ جمهوری شورایی در رعایت سبک نگارش مطالب درج شده، به روال تاکنونی عمل نموده، از ذکر عناوین دانشگاهی عناصر فعال در عرصه مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، خود داری کرده، از تکرار آنها در نقل قول اخبار خبرگزاریها نیز، پرهیزخواهد نمود. همچنین در نام بردن شخصیت های سیاسی دوره های قبل نیز( نظیر تقی ارانی، محمد مصدق و ...)، همین قاعده رعایت خواهد شد. آنها که امروزه اخبار مبارزات کارگری در کشور را دنبال میکنند، با الصاق مکرر عنوان " دکتر" به نام آدمکشی که به عنوان شهردار به مردم تهران تحمیل شده، آشنا هستند. فرد مزبور که یک جنایتکار حرفه ای است، و حتی بمناسبت قطع هر دو دست یک جوان 18 ساله در تهران، مراسم جشن برپا میکند، امروزه با یک تیتر دانشگاهی، ماسک چهره ای اجتماعی و با " فرهنگ"، به صورت زده، از این عنوان برای تطهیر منش ضد انسانی خود، و فریب کارگران مبارز استفاده میکند.

2- وجود القاب ارتجاعی- مذهبی در ایران، نظیر " سید "، " آیت الله"، " حجت الاسلام"، و نظایر آن، خود به بخشی از نظام سلطه این رژیم پلید تعلق دارد. القاب ضد دموکراتیک فوق، آکنده از روح تبعیض، و ضدیت محض با اصل برابر حقوقی شهروندان هستند. بویژه عنوان ظاهراً بی آزار"سید"، در چهارچوب یک جامعه بدبختانه هنوز " اسلامی"، عملاً اعلام داشتن امتیاز طبیعی کسی بر دیگری، آنهم بدلیل نزدیکی خونی به یکی از منفور ترین راهزنان و آدمکشان عصر قدیم، محمد تاجر است. وبلاگ جمهوری شورایی، عناوین فوق را هرگز بکار نبرده است، و به روش تا کنونی خود نیز ادامه خواهد داد. این وبلاگ از بکار گیری عنوان " سید " که در نام فعالین چپ و کارگری کنونی نیز وجود داشته باشند، حتی در مواردی که به نقل قول غیر مستقیم مربوط میگردد، خودداری خواهد کرد. این قاعده همچنین شامل نام جانباختگان مبارزات انقلابی در ایران، در نهایت احترام و ارج گذاری به آنان نیز، خواهد گشت. روشن است چنین روالی در مورد ذکر نام جانباختگان، تنها به حداقل و ضروری ترین مورد مربوط خواهد شد.

3- سلطه ساختار فرهنگ اسلامی- سلطنتی، همچنین به شکل گیری یک سری عادات و روحیات خاص در جامعه ایران دامن زده، از این طریق، تحکیم فرهنگ ضد دموکراتیک رسمی را، حتی از سوی روشنفکران ظاهراً غیر مذهبی نیز، ممکن ساخته است. امروزه بکار گیری اصطلاحاتی نظیر، " استاد "، " بزرگوار"، " بزرگان"، " خاندان"، " خان" ، "نوکر"، " چاکر"، "مخلص"، "بنده"، و نظایر آن در معنای رایج روزمره، برای هنرمندان و نویسنده گان، حتی در چهارچوب ادبیات دموکراتیک، هنوز روشی عادی است. عناوین فوق نیز که بر سلطه بقایای مناسبات پدر سالارانه در جامعه مدرن دلالت میکنند، فاقد هر گونه جوهر دموکراتیک بوده، آشکارا ایجاد اتوریته سیاسی و معنوی سرکوبگرانه، وتبلیغ عنصر نابرابری حقوقی میان مردم را، در خود حمل میکنند. این وبلاگ از تکرار چنین اصطلاحاتی که در متن های چاپی و مقالات وجود داشته باشند، با ارائه توضیح مشخص در هرمورد، خود داری خواهد نمود.

4- در زبان فارسی امروز، حتی در مقالات فعالین سیاسی چپ، اصطلاحاتی که از دوره های گذشته تاریخ ایران، بیادگار مانده اند، کم نیستند. عباراتی نظیر " ترک تازی"، و شبیه آن، حمله " مغول وار"، و " ترکستان" در معنای منفی، با دنیای کنونی و جامعه صنعتی، هیچگونه قرابتی ندارند. مردم مغولستان، عربستان و یا ترکیه کنونی، هیچگونه مسئولیتی برای عملکرد پادشاهان و راهزنان دوره های گذشته تاریخ خود ندارند. همچنانکه مردم کنونی ایران نیز مسئول جنایات فئودالهای حاکم در ایران قدیم، بر علیه ساکنین سرزمینهای همسایه نیستند. بکار گیری چنین اصطلاحاتی در بحثهای فعالین سیاسی، عملاً به معنی دامن زدن به فضای خصومت در میان مردم ایران، و تحکیم شرایط سلطه یک رژیم مروج نفرت در جامعه است. وبلاگ جمهوری شورایی وظیفه خود میداند، در نقل قولهای سیاسی و یا فرهنگی متعلق به دوره جدید ( از دوره انقلاب مشروطیت تا کنون)، از تکرار این اصطلاحات وعناوین تحقیر آمیز علیه ملل دیگر خود داری نموده، آنها را با عبارات مناسب تعویض کند.

5- عبارات و اصطلاحات غیر دموکراتیک و تحقیر آمیز علیه شهروندان معلول و یا آسیب پذیر، در زبان و ادبیات فارسی و در زندگی روزمره، وسیعاً رواج دارد. استفاده از کلماتی نظیر " کور" "، " کر"، " لال"، " مریض"، " روانی"، " بیسواد"، " بیکار"، "داهاتی"، و موارد متعدد دیگر از این نوع در مباحثات و مشاجرات روزمره، ، تماماً دارای محتوای ضد دموکراتیک بوده، به ارزشهای مشترک انسانی تعرض میکنند. یک بیمار روانی، مطمئنا از یک سرمایه دار، که یک دزد و همدست جنایتکاران خون آشام است، بمراتب سالم تر و بی آزارتر است. بنا بر آمارهای تبهکاران حاکم، هم اینک در ایران و بدلیل سلطه این رژیم درنده خود، نزدیک به 20 میلیون نفر از مردم ایران، تحت انواع فشارهای روحی، بعضاً غیر قابل تحمل قرار دارند. گذشته از آن، هیچ شکلی از بیماری، به اختیار و خواست خود انسان نیست. یک انسان بیمار، حال هر نوع بیماری، باید موضوع معالجه و توجه جامعه، و نه موضوع تحقیر و سرکوب گردد.

بخش بزرگی از بقایای فرهنگی دوره های سپری شده، از طریق هنر و ادبیات رسمی کنونی، حتی نویسنده گان سیاسی، روزنامه ها و سایتهای اینترنتی در داخل و خارج، ترویج میگردند. نویسنده گان ایرانی حتی هنوز هم، آثار خود را با عناوین و اصطلاحاتی نظیر "قبیله" و "طایفه" انباشته ساخته، به چاپ میرسانند. آنها بطور ناخواسته، روحیات و عادات دوران بدویت و سلطه قبایل و طوایف بر سرنوشت انسان را، در جامعه کنونی بیدار میکنند؛ بر اشتیاق کاذب مردم اسیر شرایط دردناک فعلی در رجوع به دوران گذشته، برای فرار از واقعیت تلخ سلطه یک رژیم ترور، مهر تأیید میکوبند، و از این طریق، به رشد فردی انسان، و توسعه دموکراتیک جامعه آسیب میزنند.
damawand58@yahoo.com http://www.j-shoraii.blogspot.com/
اکبر تک دهقان، بیست و یکم دی 1384- یازدهم ژانویه 2006
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
!زنده باد اول ماه 1384 در ایران
: اتحاد و بسیج نیرو
!علیه جنایات رژیم اسلامی
!علیه تبهکاریهای سرمایه داران
!علیه تجاوز امپریالیستی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ